• وبلاگ : نشريه حضور
  • يادداشت : تقديم به قهرمان ملي! جناب اصغر فرهادي...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 13 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    و آتش چنان سوخت بال و پرت را /که حتي نديدم خاکسترت را/به دنبال دفترچه ي خاطراتت /دلم گشت هر گوشه سنگرت را/و پيدا نکردم در آن کنج غربت /به جز آخرين صفحه ي دفترت را:/همان دستمالي که پيچيده بودي /در آن مهر و تسبيح و انگشترت را/همان دستمالي که يک روز بستي/به آن زخم بازوي همسنگرت را/همان دستمالي که پولک نشان شد/و پوشيد اسرار چشم ترت را/سحر،گاه رفتن زدي با لطافت/به پيشاني ام بوسه ي آخرت را/و با غربتي کهنه تنها نهادي/مرا،آخرين پاره ي پيکرت را/و تا حال ميسوزم از ياد روزي/که تشييع کردم تن بي سرت را/کجا ميروي؟اي مسافر،درنگي/ببر با خودت پاره ي ديگرت را

    جانا ...سخن از زبان ما مي گويي...بسيارعالي ...بيان حق با بيان شورانگيز

    پاسخ

    سلام ........