سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : جمعه 91/3/19

به نقل از جام نیوز، در پی رابطه های متعدد یک هنرپیشه زن هالیوودی با مردان معروف و خوش اندام که به تازگی هم در سن 66 سالگی تصمیم به ازدواج مجدد نموده است، مجری زن شبکه آی تی ان در این مورد گفت: «ای کاش ما زنان ایرانی هم می توانستیم مثل این خانم هنرپیشه عاشق، چندین بار ازدواج کنیم و شوهران متعددی داشته باشیم.»

وی در ادامه افزود: «من نمی دانم چرا در ایران وقتی زنی به سن 50 سالگی می رسد تارک دنیا می شود و دیگر به فکر رابطه با مردان نیست و عشق و عاشقی را فراموش می کند.»

در راستای همدردی با این خانم مجری ، همکار وی گفت: «در گذشته ها، زندگی ای که ما در ایران داشتیم با آن همه محدودیت که زن ایرانی داشت وقتی که به زمان رضاشاه می رسیم با هم مدرسه ای شدن دختران و پسران و برداشتن حجاب و دادن آزادی به زنان، تازه ما داشتیم به جلو می رفتیم و پیشرفت می کردیم و جلوی خیلی از خرافات را می گرفتیم که با آمدن جمهوری اسلامی باز دوباره به عقب برگشتیم و آزادی زنها را گرفتند و … آن وقت شما انتظار دارید که زنها با این همه فشار و محدودیت، شوهران متعددی داشته باشند!.»
 
شایان ذکر است بر فرض که تشکیل جمهوری اسلامی باعث عقب افتادگی زنان ایران شده است و این نگاه ضد انسانی مجری شبکه آی تی ان نیز صحیح باشد اما این سوال مطرح می شود که چرا این مجری که در خارج از ایران زندگی می کند و عمر خود را در دنیای به اصطلاح پیشرفته و مدرن غربی سپری کرده، آرزوی داشتن چندین شوهر را دارد؟ آیا خارج از کشور هم هنوز عقب افتاده است؟!

گفتنی است که امیال شهوانی این گونه افراد در فضای به اصطلاح آزاد خارج از ایران فروکش نکرده و در هر کجای دنیا که باشند آرزوهای نفسانی خویش را در سر می پرورانند.



ارسال توسط نشریه حضور

وقتی دختری رو در حال آرایش کردن در خیابان های تهران میبینم شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی صدای ترانه ی خواننده های زیر زمینی تاکسی ها گوشم را کر میکند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی استاد اقتصاد دانشگاه مان هر طوری که بخواهد به اسلام و مسلمانان توهین میکند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی گرانی سر به فلک میکشد و کک مسئولین نمیگزد شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی این همه فاصله طبقاتی بین مردم رو میبینم شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی با همسر محجبه ام راه میروم و نگاه متعجبانه مردم را میبینم شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی مواد مخدر جوانان ما رو میگیرد و مسئولین هیچ برنامه ای ندارند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی احترام به والدین یک ضد ارزش میشود شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی خواننده ای به اهل بیت ع توهین میکند و جامعه عکس العملی نشان نمیدهد شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی مردم کشورم مایکل جکسون را الگو قرار میدهند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی ارزش وسیله ورزش مردم می شود شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی شهدا پله ترقی ما در رسیدن به مقاصد غیر میشوند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی زنان جامعه در استفاده از لباس صرفه جویی میکنند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی گشت ارشادمون بیشتر احتیاج به ارشاد دارد شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی عادل فردوسی پور با برنامه نود مردم را از نماز صبح باز میدارد شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی این بانگ آزادی کز خاوران خیزد یهو از نیاوران میخیزد شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی در روز عزا حرمت ارباب می شکند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی برخی از مسئولین با بی غیرتی تمام دم از رابطه با آمریکا میزنند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی بنیاد شهید کشته های اغتشاشات را شهید اعلام میکند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی غربتی ها و پاپتی ها از غیرت می گویند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی جوانان ما رها دنبال رهایی اند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی ماهواره طرفداران بیشتری از یادواره شهدا پیدا کرده شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی جوانان عیش را عشق تفسیر میکنند و همواره در حال گفتمان آنچنانی هستند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی مترو جمهوری اسلامی آهنگ بی کلام خواننده های غربی را پخش میکند شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

وقتی همه حق حرف زدن دارند بجز بچه های حزب اللهی ها شک میکنم که در کشور اسلامی زندگی میکنم

آره من شک دارم که در کشور اسلامی زندگی میکنم




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : چهارشنبه 91/1/2

که گفته پورنوگرافی بد است؟ که گفته فحش دادن بد است؟ که گفته اعتیاد بد است؟ که گفته مشروب بد است؟ که گفته سیگار بد است. که گفته خشونت بد است؟ که گفته تمسخر بد است؟ که گفته شاه بد بود؟ که گفته آمریکا بد است؟ که گفته اسرائیل بد است؟ که گفته ظلم بد است؟ که گفته جنایت بد است؟ که گفته تجاوز بد است؟ که گفته کفر و الحاد بد است؟


چرا ما همه را می خواهیم با خودمان بسنجیم؟ خوب شاید برخی دوست داشته باشند بدون لباس در خیابان بیایند. برخی دوست داشته باشند زنا کنند. برخی دوست داشته باشند عمل جنسی شان را همه ببینند. برخی دوست داشته باشند به خدا و دین و امام و پیغمبر توهین کنند. برخی دوست داشته باشند به بسیجیان و نظام و ... فحش دهند. برخی دوست داشته باشند از آمریکا تمجید کنند. برخی دوست داشته باشند از اسرائیل تمجید کنند. برخی دوست داشته باشند شیطان را بپرستند.

چه اشکالی دارد فیلم سازی بیاید گشت ارشاد و نیروی انتظامی را به لجن بکشد، آنها را دخترباز نشان دهد، آنها را باج گیر نشان دهد و یک عده دزد و شیاد را در آخر فیلمش قهرمان کند و کارشان را توجیه کند؟ چه اشکالی دارد بیاید پای یک فرد ریشوی یقه سه سانتی شورت آمریکایی بپوشاند؟ آیا نباید به این فرد در جمهوری اسلامی اجازه اکران فیلمش را داد؟ یا یک نفر دیگر بیاید تمام حرف هایی که بی بی سی در طول سال 88 سعی می کرد به مردم القاء کند، در یک فیلم با زیبایی تمام به تصویر بکشد و احساسات مردم را برانگیزد. یا فرد دیگری بیاید شهوانی شدن یک زن و مرد را به صورت ریز به ریز و طولانی و لذت بخش و نیز چراغ خاموش کردن برای نزدیکی شان را نشان دهد. چرا اینها نباید در جمهوری اسلامی اکران شود؟

چون قانون گفته؟ خب بگوید، قانون برای خودش گفته. قانون نویس حتماً درک پایینی داشته که گفته "هرآنچه مخالف با فرهنگ اسلامی و حیا بود، اجازه اکران ندارد".اصلاً کی گفته فرهنگ اسلامی درست است؟ مگر نه آقای شمقدری؟ گویا درد دل شما را می گوییم، نه؟


شهدا خون دادند؟ می خواستند ندهند؛ می خواستند کشته نشوند. اصلاً چرا مانع شدند عراقی ها به ما تجاوز کنند؟ مگر تجاوز چیز بدی است؟ مگر آن ضرب المثل فرانسوی را نشنیدی که «اگر در مقابل تجاوز نتوانستی مقاومت کنی، از آن لذت ببر». به ناموس ما تجاوز می کردند؟ ناموس مگر ارزشی دارد؟ گذشت آن زمان که دینمان از زن و بچه مان برایمان مهمتر بود. اینها مال قدیم است. مال زمان امام حسین است که زن و بچه اش را فدای دینش می کرد. الآن پیشرفت شده. الآن هم به خاکمان تجاوز کرده اند، هم قرآنمان را آتش زدند، هم به زن ها و دخترانمان در عراق و فلسطین و افغانستان و جنوب لبنان تجاوز کردند. بابا بخدا گذشت آن زمان که برادر برادرش را زیر آب با دستان خودش خفه می کرد که عملیاتمان لو نرود. گذشت آن زمان که ناخن های مان را ساواک می کشید و شکنجه جسمی و جنسی و روحی مان می داد، ولی حاضر نمی شدیم نیروهای انقلاب را لو بدهیم. گذشت آن زمان که در اردوگاه های عراق، میخ در سرمان فرو می کردند تا مرگ بر خمینی بگوییم و نمی گفتیم.

الآن عصر، عصر تجاوز است. تجاوز به همه چیز؛ به دین، به ناموس، به غیرت، به شجاعت، به اخلاق، به فرهنگ، به آداب، به سنت، به مقدسات، به خاک، به همه چیز. اسم خارجی اش هم «تعامل فرهنگ ها» یا «گفتگوی تمدن ها»ست. ما باید این افکار قدیمی را کنار بگذاریم و به هنرمندانمان اجازه دهیم به همه چیزمان تجاوز کنند تا پیشرفت کنیم. البته اگر از اسم «تجاوز» خوشتان نمی آید، می توانید نامش را «انتقاد» بگذارید.

تورو خدا دست آقای شمقدری را باز بگذارید؛ تجمع مقابل وزارت ارشاد چه معنایی دارد؟ باور کنید این کارها مال عهد بوق است. الآن که عصر غیرت ورزیدن روی چیزی نیست. بله، اگر نان و کبابتان کم شد، تجمع کنید، اعتراض کنید، راهپیمایی کنید، شیشه بشکنید، به آتش بکشید. اما باورها که ارزشی ندارند. بگذارید همه به باورهایتان حمله کنند. مدتی هم باورهای دیگری داشته باشید و دوباره باورهای دیگر و دوباره باورهای دیگر و دوباره... هر طور فیلم سازها برایتان فیلم ساختند، همانگونه باور داشته باشید. اگر گفتند برهنگی خوب است، برهنه باشید. اگر گفتند بی غیرتی خوب است، بی غیرت باشید. اگر چادر را مسخره کردند، سریع آن را از سر خود در بیاورید. اگر به بسیج و بسیجی فحش دادند، شما هم اگر بسیجی هستید انصراف دهید و اگرنه فحش دهید.

بالاخره فیلم سازها خدایان جامعه اند دیگر؛ مگر نمی بینید مصونیت قانونی دارند؟ هیچوقت بخاطر فسادشان مورد برخورد قانون قرار نمی گیرند. هنرمند یعنی خدا روی زمین. هنرمند یعنی همه چیز یک کشور. هنرمند یعنی سرمایه اصلی هر ملت. هنرمند را فقط باید تقدیر کرد. فقط باید به او جایزه داد. از آقای ضرغامی و شمقدری و حسینی یاد بگیرید. هنرمند فیلم پورن هم بسازد، از او تقدیر می کنند و به او جایزه می دهند. باور ندارید؟ امتحان کنید.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : چهارشنبه 90/12/3

از: دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
به: دفتر رییس مجمع اشخاص مصلحت

با سلام

همانطور که مستحضرید آقای دانشجو به عنوان رییس دانشگاه آزاد انتخاب شده است؛ لذا به ریاست محترم بفرمایید تا این حکم را مضا فرمایند. با تشکر

از: دفتر رییس مجمع اشخاص مصلحت
به: دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی

با علیک سلام

چون نامه شما مشکل استفهامی داشت، وقت ریاست محترم را نگرفتیم. بدیهی است پس از رفع ابهام به دست ایشان خواهد رسید. واضخ بفرمایید کدام دانشجو؟ این مملکت بیش از چهار میلیون دانشجو دارد!

از: دبیرخانه...
به: دفتر...

با سلام

اگرچه سخت است اما ابهام شما را حمل به صحت کرده و توضیح می‎دهیم: منظور آقای فرهاد دانشجو است؛ افتاد؟!

از: دفتر...
به: دبیرخانه...

با علیک سلام

رفع ابهام شد، ولی سوال این است که از بین این همه دانشجو چرا او؟ ولی به هر حال نامه‌ی شما به رؤیت جناب ریاست رسید؛ پاراف فرمودند: «به دلایلی این امر ممکن نیست»

از: دبیرخانه...
به: دفتر...

با باز هم سلام

اگرچه شما دلایل آن امر را نفرموده اید اما ما خودمان حدس‎هایی زده و برای این موانع راه حل‎هایی را اعلام می‌کنیم:

1- با توجه به اینکه صبیه حضرت رییس مجمع در یکی از شعب دانشگاه آزاد مشغول تدریس هستند، این احتمال وجود دارد که علاقه‌ی ایشان به ساندویچ بوفه این واحد و ایضا نگرانی پدر مهربان از قطع مقرری ساندویچ او موجب ترس آن جناب از تغییر رییس دانشگاه باشد. لذا رییس جدید متعهد می‎شود که ساندویچ دختر بابا را با سرویس رایگان به در منزل برساند!

2- اگر عدم تمدید حکم سرکشی آقازاده در لندن موجب نگرانی است باید عرض کنیم که دیگر همه فهمیده اند که ایشان به دلایلی غیر از ماموریت دانشگاه آزاد در لندن هستند، اگه نمی‎دونی بدون!

3- بر همگان واضح و مبرهن است که دانشگاه آزاد در این سی سال خاصه پس از انتخابات 88 آن‎قدر گند زده است که افشای آنها بعد از تغییر رییس موجب ترس باشد. ما ضمن حق دادن به همه دوستان جهت ترس از این موضوع، قول می‎دهیم که زیاد درد نکشند!

از: دفتر...
به: دبیرخانه...

با گیرم سلام

مرقومه شما طولانی و خارج از حوصله حاج آقا بود اما ایشان بعد از خواندن خلاصه آن فرمودند: «زکی! ریز میبنمتون»!

از: دبیرخانه...
به: دفتر...

با مثلاً سلام

جواب شما به رویت رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. ایشان نیشخند زده و فرمودند: «اصولاً کهولت سن باعث کاهش قدرت بینایی می شود». به پیوست نشانی یک چشم پزشک مجرب ارسال می شود!

از: دفتر...
به: دبیرخانه...

با فرضاً علیک سلام

نامه شما به رویت حاج آقا رسید. مرقوم فرمودند: «حقش بود به محسن می‌گفتم تا رییس متروست یه خط هم از ساختمان شورای انقلاب فرهنگی رد کنه تا با خاک یکسان شید اما هیچ وقت دیر نیست، چون سردار دکتر هم هماهنگ است!»

از: دبیرخانه...
به: دفتر...

با حیف سلام

نامه شما به رویت دکتر رسید. چون سرشان شلوغ بود چیزی نفرمودند اما اشاره کردند تا یک عدد لوح فشرده شامل مناظره ایشان با موسوی برای‎تان ارسال شود. دیدنش برای تغییر مزاج حاج آقا مناسب است!

از: دفتر...
به: دبیرخانه...

با بگید گنده تون بیاد

نامه شما به رویت حاج آقا رسید. دندان قروچه ای کرده، لوح فشرده را شکسته و گفتند: «به این یارو بگید پا رو دم ما نذاره. ما سی ساله امضا نکردیم بعد از این هم امضا نخواهیم کرد.»

از: دبیرخانه...
به: دفتر...

با برو جوجه

نامه شما را دیدند. مرقوم فرمودند: «اون ممه رو لولو برد! الان اوضاع نسبت به سی سال پیش فرق کرده». به پیوست لیست شعارهای مردم در مراسم نه دی خدمت‎تان ارسال می شود. به حاج آقا توصیه اکید کنید با صدای آرام و در محیطی کاملا مردانه بخوانند!

از: دفتر...
به: دبیرخانه...

با بدون سلام و والسلام

حاج آقا رفته اند چکآپ سالانه! متن نامه را برای‎شان فکس کردیم. بعد از مطالعه فرمودند: «بووووووووووووووووووووووووووق». اگر ترجمه اش را نمی دانید بفرمایید تا ارسال شود. ضمناً با توجه به اینکه هنوز سطل آشغال در سطح شهر وجود دارد و ایاشن زبانه هایی را می بینند، پیشنهاد می شود کلا بی خیال این فقره شوید. به نفع همه است!

از: دبیرخانه...
به: دفتر...

با جیز نشی عمویی!

دکتر فرمودند: «ما هم بی خیال شویم مردم بی خیال نمی شوند». گفتنی است در این لحظه آقای رییس دفتر وارد شده و توصیه کردند که دکتر بی‎خیال شوند. ضمناً رییس دفتر فرمودند برای بی خیالی مردم هم فکری خواهیم کرد، مگر این حزب اللهی ها کلاً چند نفرند!

از: دفتر...
به: دبیرخانه...

حالا بازم سلام!

خدا رو شکر که در آنجا یک‎نفر عاقل پیدا شد. حاج آقا فرمودند که از این به بعد همه مکاتبات با دفتر رییس دفتر رئیس جمهور انجام خواهد شد و لا غیر.

از: دفتر رییس دفتر رییس جمهور
به: دفتر رییس مجمع اشخاص مصلحت

با عرض سلام و تبریک به مناسبت همه اعیاد گذشته و اعیاد پیش رو

جناب رییس دفتر رییس جمهور فرمودند: «ای بابا! مگه ما مردیم که می رید جای دیگه؟! هر کاری داشتید با خود ما صحبت کنید مخصوصا تو قضیه دانشگاه آزاد. پس این ملک‌زاده اینجا چی کار می‎کنه؟! به حاج آقا هم بفرمایید همان‎طور که شش سال طول داده ایم این دو سال را هم کش می‎دهیم، تا دولت بعد هم خدا بزرگ است!»

با تشکر و هر چیز دیگری که زبان الکن ما از بیان آن قاصر است!

از: دفتر رییس مجمع اشخاص مصلحت
به: دفتر ، رییس دفتر رییس جمهور

با سلام جیگر

نامه شما به رویت حاج آقا رسید. مرقوم فرمودند: «بابا کجا بودی تو؟ کشتند ما رو این‌ها! خودت یه جوری سر و ته قضیه رو هم بیار تا بعد. کاری داشتی مدیونی اگه نگی!»

با تشکر و آرزوی قبولی طاعات و دعاهای سماتی که با صدای بلند خوانده شده!




ارسال توسط نشریه حضور
<      1   2   3      

اسلایدر