سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : شنبه 90/9/12

گریه بر حسین ع

«گریه» مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان است، و علتها و انگیزه‏هاى مختلفى دارد که هر یک از آنها نشان دهنده حالتى خاص است . در روایات ، بعضى از انواع گریه تحسین شده و از صفات پسندیده بندگان پاکدل خداوند به حساب آمده است ، و بعضى از انواع گریه مذموم شمرده شده است.

محبت از عواطف اصیل انسانى است که با گریه انس دیرینه دارد . مثلاً محبت حقیقى به خداوند حسن آفرین است و براى قرب به او باید اشک محبت ریخت.

هر کس با اندک توجهى خواهد دانست که گریه بر حسین (ع) گریه محبت است ، آن محبتى که در دلهاى عاشقانش به ثبت رسیده است . گریه بر او ، گریه شوق است ، زیرا قسمت زیادى از حماسه‏هاى کربلا، شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادت، فداکارى ، شجاعت و سخنرانیهاى آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر ، از دیدگان شنونده سرازیر مى‏گردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالى و انسان ساز او است؛ و به تعبیر امام خمینى (ره) گریه سیاسى است که فرمود: «ما ملت گریه سیاسى هستیم ، ما ملتى هستیم که با همین اشکها سیل جریان مى‏دهیم و سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد مى‏کنیم ».

هیهات که گریه بر حسین (ع) گریه ذلت و شکست باشد، بلکه گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، که گویا است ، گریه سرد کننده نیست ، که حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، که گریه شجاعان است ، گریه یأس و ناامیدى نیست که گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در عزاى حسین (ع) از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیرى مى کند و شاید به همین جهت باشد که در فضیلت گریه بر سیدالشهدا (ع) روایات متعددى وارد شده است . از آن جمله، روایتى است که امام صادق (ع) فرمود: «گریه و بى تابى در هر مصیبت براى بنده مکروه است، مگر گریه بر حسین بن على (ع) که اجر و ثواب نیز دارد» . ( وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 393 )




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : جمعه 90/9/11

امام خمینی ره و عزاداری برا ابا عبدالله الحسین ع


آیة الله سید حسن طاهرى خرم ‏آبادى می ‏گوید:
«امام شب هاى محرم، مجالس روضه، که در محلات قم برگزار می‏ شد، شرکت می ‏کردند. براى اینکه مردم را تشویق کنند و هم مجلس را گرم ‏نگه دارند.»
آن شب که ایشان را می‏خواستند دستگیر کنند ، اما هیچ کس خبر نداشت؛ تلفن ها را قطع کرده بودند، تلفن منزل ایشان قطع شده‏ بود. نزدیک غروب بود من آمدم منزل ایشان، آقاى صانعى به من‏ گفت: تلفن منزل امروز قطع است. فکر می ‏کردیم تلفن عیبى پیداکرده است. فکر نمی ‏کردیم که می ‏خواهند ایشان را دستگیر کنند.
مجلس روضه هم صبح ها در منزل امام منعقد بود. به من گفتند: که ‏فردا صبح بیایید منبر بروید. من هم قبول کرده بودم که فردا آن‏جا منبر بروم. آن شب امام رفتند مجلس روضه یى در یکى از محله ‏هاى قم. ماهم ‏رفتیم و مردم استقبال خیلى عجیبى از ایشان کردند و ما آن شب‏ را خدمت ایشان در مجلس بودیم و ایشان برگشتند.
دوستان به ما گفتند که: همان نزدیکی ها که منزل یکى از رفقا بود، بیایید و شب را بخوابید.
گفتم: نه، مى ‏روم منزل.
رفتم منزل. صبح بود که من داشتم آماده می‏شدم که به منبر بروم ‏که خبر آوردند که امام را نزدیکی هاى طلوع فجر آمده ‏اند و دستگیر کردند.  




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : پنج شنبه 90/9/10

 زنان در عاشورا



نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است که به بعضى از آنها اشاره می‏شود:

بقیه در اینجا


ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : چهارشنبه 90/9/9

پدر نه امام معصوم ع

یکی دیگر از برکات فردی سیدالشهدا (ع) که از ارزش معنوی بسیاری برخوردار است، این است که نه امام معصوم (ع) بعد از او از فرزندان گرامی آن حضرت می باشند، و نسل امامان به برکت وجود او ادامه یافت. چنانکه از امام باقر و امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: «خداوند عوض قتل امام حسین (ع) چهار ویژگی به آن حضرت عطا فرموده است: اول - امامت را در ذریه او قرار داده است، دوم - شفا را در تربت آن جناب قرار داده، سوم - کنار و زیر قبه او دعا مستجاب می باشد، چهارم - ایام زیارت کنندگان او از عمرشان حساب نمی شود». (1) .


از طرفی در روایات بر این امر تصریح شده که علی بن الحسین (ع) بعد از پدر به امامت رسیده است. چنانکه عبدالله بن عتبه روایت کرده: خدمت امام حسین (ع) بودم که پسر کوچکترش «علی» وارد شد. (یعنی حضرت سجاد (ع) که از علی اکبر کوچکتر بوده است. و این واقعه قبل از تولد علی اصغر می باشد). تا آنجا که می گوید: عرض کردم: اگر آن امری که از آن به خدا پناه می برم اتفاق افتاد، به چه کسی رجوع کنیم؟ (یعنی امام بعد از شما کیست؟) فرمود: به این پسرم: علی، او امام و پدر امامان است...» (2) .
روایت در این زمینه زیادتر از آن است که در این مختصر بدانها پرداخته شود، ضمن اینکه ادامه امامت از ذریه امام حسین (ع) به خاطر مشهور بودن آن، نیازی به استدلال روایی بیشتر از آنچه ذکر شده، ندارد.
باری، استمرار خط مستقیم و هدایتگر امامت به برکت وجود مقدس سیدالشهدا (ع) است، و این از بزرگترین برکتهای فردی و معنوی آن حضرت است.

او شفیع است این جهان و آن جهان

این جهان در دین و آنجا در جنان

پاورقی
(1) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10 ص 329.
(2) اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، ج 5 ص 215.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : سه شنبه 90/9/8

شیخ اجل ، ابن قولویه ، استاد شیخ مفید رحمه الله در کتاب کامل الزیارة به اسناد خود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت : به مدینه رفتم و بیمار شدم . حضرت امام محمد باقر علیه السلام مقدارى آشامیدنى در ظرفى که دستمال بالاى آن بود، به وسیله غلام خود برایم فرستاد و گفت : «این را بخور که امام على علیه السلام به من امر فرموده است که بر نگردم تا این دارو را بیاشامى»

چون گرفتم و خوردم شربت سردى بود در نهایت خوش طعمى و بوى مشک از آن بلند بود.

پس غلام گفت : «حضرت فرمود چون بیاشامى به خدمتش بروى».


من تعجب کردم که گویا از بندى رها شدم . برخاستم به در خانه آن حضرت رفته ، رخصت طلبیدم . حضرت فرمود: «صحّ الجسم فادخل : بدنت سالم شده داخل شو»

گریه کنان داخل شدم و سلام کردم . دست و سرش را بوسیدم . فرمود: «اى محمد! چرا گریه مى کنى ؟»

عرض کردم : «قربانت گردم مى گویم بر غربت و دورى راه از خدمت شما، و کمى توانایى در ماندن در ملازمت شما که پیوسته به شما بنگرم »

فرمود: «اما کمى قدرت ، خداوند تمام شیعیان و دوستان ما را چنین ساخته و بلا به سوى ایشان گردانید؛ امّا غربت تو، پس مؤمن در این دنیا در میان این خلق منکوس غریب است ، تا از این دار فنا به رحمت خداوند برود و در بعد مکان به حضرت ابى عبداللّه الحسین علیه السلام تأ سّى کن که در زمینى دور از ما در کنار فرات است و اما آنچه از محبت قرب و شوق دیدار ما گفتى و بر این آرزو و توانایى ندارى ، پس خداوند بر دلت آگاه است و تو را بر این نیت پاداش خواهد داد».

بعد فرمود: «آیا به زیارت قبر حسین علیه السلام مى روى ؟»

گفتم : «بلى با بیم و ترس بسیار.»

فرمود: «هر قدر ترس بیشتر است ثوابش بزرگتر است و هر کس در این سفر خوف بیند از ترس روز قیامت ایمن باشد و با آمرزش از زیارت بر گردد»

بعد فرمود: «آن شربت را چگونه یافتى ؟»

گفتم : «گواهى مى دهم که شما اهل بیت رحمتید و تو وصى اوصیایى . هنگامى که غلام شربت را آورد، توانایى نداشتم که بر پا بایستم و از خودم ناامید بودم و چون آن شربت را نوشیدم چیزى از آن خوش بوتر و خوش ‍ مزه تر و خنک تر نیافتم . غلام گفت : مولایم فرمود بیا؛ گفتم : با این حال مى روم هر چند جانم برود و چون روانه شدم گویا از بندى رها شدم . پس ‍ سپاس خداى را که شما را براى شیعیان رحمت گردانیده است »

فرمود: «اى محمد! آن شربت را که خوردى از خاک قبر حسین علیه السلام بود و بهترین چیزى است که من به آن استشفا مى نمایم و هیچ چیزى را با آن برابر مکن که ما به اطفال و زنان خود مى خورانیم و از آن خیر بسیار مى بینیم »

فرمود: «شخصى آن را بر مى دارد و از حائر بیرون مى رود. آن را در چیزى نمى پیچد، پس هیچ جن و جانورى و چیزى که درد و بلایى که داشته باشد نیست ، مگر آنکه آن را استشمام مى کند و برکتش برطرف مى شود و برکتش ‍ را دیگران مى برند و آن تربت که به آن معالجه مى کنند نباید چنین باشد و اگر این علت که گفتم نباشد، هر که آن را به خود بمالد یا از آن بخورد البته در همان ساعت شفا مى یابد و نیست آن مگر مانند حجرالاسود که نخست مانند یاقوتى در نهایت سفیدى بود و هر بیمارى و دردناکى خود را بر آن مى مالید در همان ساعت شفا مى یافت و چون صاحب آن دردها و اهل کفر و جاهلیت خود را بر آن مالیدند سیاه شد و اثرش کم گردید»
عرض کردم : «فدایت شوم آن تربت مبارک را من چگونه بردارم ؟»

فرمود: «تو هم مانند دیگران آن تربت را بر مى دارى ، ظاهر و گشوده و در میان خرجین در جاهاى چرکین مى افکنى پس برکتش مى رود»

گفتم : «راست فرمودى»

فرمود: «قدرى از آن به تو مى دهم ، چطور مى برى ؟»

عرض کردم : «در میان لباس خود مى گذارم »

فرمود: «به همان قرارى که مى کردى برگشتى . نزد ما از آن هر قدر که مى خواهى بیاشام و همراه مبر که براى تو سالم نمى ماند»

آن حضرت دو مرتبه از آن به من نوشانید و دیگر آن درد به من عارض ‍ نشد.

 
منبع : کرامات امام حسین ، مصطفى اهوازى : ص 52. گناهان کبیره ، ج 2، ص 346. داستانهاى حسین ، میررضا حسینى : ص 69.




ارسال توسط نشریه حضور
<      1   2   3   4   5      >

اسلایدر