حرمت ایرانی بودن
چند وقت پیش که یه سری مشکلات تو مملکتمون پیش اومد و خیلیا رو (چه بحق چه نا حق) شاکی کرد بعضیا شروع کردن به ایراد گرفتن به اینکه اصلا چرا باید دین مملکت ما اسلام باشه ما 1200 سال پیش با زور شمشیر مسلمون شدیم الآن دیگه عصر ارتباطاته باید بعضی حریما رو بشکونیم و دینمون رو به رفراندوم بزاریم.
برام جالب شد ببینم این قضیه ی مسلمون شدن ایرانی ها چی بوده؟
رفتم تحقیق کردم دیدم زمانی که اعراب به ایران حمله کردن همش شصت هزار نفر بودن اما ایران اون زمان صد و چهل میلیون نفر جمعیت داشته.با خودم گفتم شمشیر عرب ها چه زوری داشته این همه آدمو نشونده سر جاشون.بعدش یه مطلب خیلی جالب پیدا کردم دیدم در حمله ی چنگیز خان به ایران هر جا که تصرف می شد همه رو می کشتن فقط بعضی زنا رو به بردگی می بردن تا اینکه حکومت سقوط کرد و ایران به دست مغول ها افتاد.بعد از این همه قتل و خون ریزی بعد از اینکه چنگیز خواست از ایران بره وقتی حاکم ایران رو مشخص کرد لباس ایرانی پوشید و از ایران رفت.ااااااااااا...............یعنی بعد از این همه خون ریختن و قتل و غارت جو ایران چنگیز رو گرفت و خواست یه کمی شبیه ما باشه؟
حالا فکر کنید عرب ها با اون لشکر کوچیک اومدن به زور دین مارو عوض کردن؟
نه اینجوری ها هم نیست به قول یکی از استادامون اگه لوله ی فاضلاب اصفهانو می گرفتیم سمت اعراب آب می بردشون همون جا که خودشون نی میندازن.عرب ها تو جنگ پیروز شدن چون اولا خود مردم از حکومتشون خسته شده بودن و از حکومت پشتیبانی نکردن دوما خیلی از ایرانی ها قبل از رحلت پیامبر مسلمون شده بودن و اسلام تو ایران وجود داشت و مردم خودشون با جون و دل انتخابش کردن.
پس یه لطفی به خدمون کنید اگه با کسی مشکل دارید حرمت ایرانی بودن رو زیر سوال نبرید
1) مدرسه رفتن بی فایده است چون اگه باهوش باشی معلم وقت تو رو تلف میکنه اگه خنگ باشی تو وقت معلمو.
پنج شنبه بود و طبق معمول هر هفته حاجیه خانوم،
بقیه اش رو اینجا بخون ....... از ما گفتن بود ........ حیفه از دست نده ........
پای هر پنجره ای ، شعری خواهم خواند
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد از اولین روز سکونت در خانه ی جدید ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن لباس های شسته است و گفت: لباس ها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چطور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس شویی بهتری بخرد.
همسرش نگاهی به او کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباس های شسته اش را برای خشک شدن آویزان میکرد، زن جوان همان حرف را تکرار می کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: "یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده".
مرد با تأمل پاسخ داد: ولی من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم.
نتیجه اخلاقی:
وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می کنیم، آنچه می بینیم به درجه شفافیت پنجره ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به جای قضاوت کردن ناآگاهانه، در پی دیدن جنبه های مثبت دیگران باشیم؟!
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]