• وبلاگ : نشريه حضور
  • يادداشت : فرمانده بي سرِ لشگر 25
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محمد حاج مهدي 
    کم توقع بود.اگرچيزي هم براش نمي خريديم،حرفي نمي زد.نوروز آن سال که آمده بودپدرش رفت ويک جفت کفش نو براش خريد.روز دوم فروردين قرار شد برويم ديدوبازديد ،تا خانواده شالو کلاه کردن علي غيبش زد.نيم ساعتي معطل شديم تاآمد.به جاي کفش دمپايي پاش بود.گفتم مادر،کفشات کو؟گفت:((بچه سرايدارمدرسه مون کفش نداشت،زمستان رابااين دمپايي ها سر کرده بود من رفتم کفشامو دادم بهش.))اون موقع علي 12سال بيشتر نداشت.گفته هاي مادر شهيدعلي چيت سازان.شادي روحش صلوات.
    پاسخ

    سلام ....... در وب حقير انتشار يافت
    + محمد حاج مهدي 
    سلام خيلي سايت خوبي داريد تبريک ميگم
    پاسخ

    سلام ..... مممممنون محمد جان .....
    سلام...
    براي آنها که عاشق بودند، شهادت وصال يار بود...
    ميگويند عشق واقعي، آن است که عاشق را به معشوق شبيه مي کند ، تا جايي که يک روح شوند در دو جسم و با هم به ديدار معشوق مشترکشان بروند...
    تعجب نمي کنم که سرشان ، مانند معشوق ، از تن جدا شد و در حاليکه نام معشوق را بر لب داشته ، به وصال يار رسيده... اين هم شباهت است...!
    ممنون که به ياد شهدا هستيد ويادشان را در دل ما هم زنده مي کنيد...
    اجرتان با شهدا و امام شهدا...
    :)

    پاسخ

    سلام ...... هزاران درود بر شما ........
    شهدا جا پاي ارباب گذاشتن...اجرتون با شهدا...
    پاسخ

    سلام ....... سپاس از حضورتون

    تــــــــــــــولدت مباااااااااااااااااارک باشه...

    ايشالا 100 ساله بشي.

    پاسخ

    سلام ........ مممممممممممممممنون

    سلام

    ظاهرا وبلاگ من و شما به هم لينک هستند، آدرس وبلاگ من تغيير کرده اگه لطف کنيد و تغيير بديد ممنون مي شم.

    آدرس جديد من: azpavaraqi.ir

    پاسخ

    سلام ...... چشم .......