سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : پنج شنبه 90/2/8

تو گردان شایعه شده بود نماز نمی خونه!

گفتن:  «تو که رفیق اونی، بهش تذکر بده!»

باور نکردم و گفتم:

«لابد میخواد ریا نشه، پنهانی می خوانه.»

وقتی دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون، بیست و چهار ساعت نگهبان شدیم  با چشم خودم دیدم که نماز نمی خواند! توی سنگر کمین، در کمینش بودم تا سر حرف را باز کنم.

ـ تو که برای خدا می جنگی، حیفه نیس نماز نخونی...

لبخندی زد و گفت:

«یادم می دی نماز خوندن رو!»

ـ بلد نیسی!؟

ـ نه، تا حالا نخوندم!

همان وقت داخل سنگر کمین، زیر آتش خمپاره ی شصت دشمن، تا جایی که خستگی اجازه داد، نماز خواندن را یادش دادم. 

توی تاریک روشنای صبح، اولین نمازش را با من خواند. دو نفر نگهبان بعد با قایق پارویی که آمدند و جای ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم. هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره شصت توی آب هور خورد و پارو از دستش افتاد. آرام که کف قایق خواباندمش، لبخند کم رنگی زد، با انگشت روی سینه اش صلیب کشید و چشمش به آسمان یکی شد....


همه خواهان تو از مسلم و ترسا و یهود
وه ببین بر سر کوی تو عجب غوغایی ست




ارسال توسط نشریه حضور

اسلایدر