سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : شنبه 90/7/2
شلمچه یعنی! نه نگویم بهتر است. ای کاش شلمچه خودش خودش را معرفی می کرد. 

شلمچه که گم نشده ما گم شده ایم. شلمچه باید ما را معرفی کند. 

ای شهدا! اجازه می دهید از برهوت حرف بگذرم و راحت تر حرف بزنم؟ 

بغض کالی راه گلویم را بسته هم می شود گریه کنم هم نمی شود. غمی به سنگینی یک کوه روی دلم نشسته و پا نمی شود. می خواهم احساسم را عوض کنم . 

شهدا! من آدم به در دنخوری هستم. سال هاست بدون گواهینامه ی عبودیت و زندگی زندگی کرده ام  بارها جریمه شد هام به خاطر اشتباهات کلی و جزئی. 

بارها تصادم کرده ام. 

بارها تصمیم گرفته ام به شما برسم ولی همیشه برای رسیدن به شما زود دیر می شود. 

رو به روی شما ایستاده ام و با خودم حرف می زنم. خودی که شکل دیگری شده. 

اشک در چشم هایم موج می زند و می رقصد روی گونه هایم.  

کمکم کنید تا اجازه ندهم غریبه ها به خلوت باشکوهم هجوم بیاورند. 

و لحظه های سبزم را رنگ کنند زرد سیاه کبود... 

راستی جایی که حضور روشن خدا نباشد دوست داشتن معنی ندارد. 

این روزها به نحو عجیبی مکدرم چتری به دست ابرها بدهید تا باران گریه ام خیسشان نکند.  

من هوای باریدن دارم. حس می کنم شکستنی شد هام. 

شهدا! من منتظرم کمک کنید : تمام دست ها برای شمارش این انتظار کم است. 

زندگی برایم صفحه ی شطرنجی است که مرا مات کرده.  

کمکم کنید از اول بازی کنم. 

من قانون بازی را نمی دانستم.  

برای همین بازنده شدم.  

راستی! مگر تمام آدم های بزرگ  که در تاریخ بشر تحول ایجاد کردند مثل شما  فرشته بودند؟ 

چرا من نتوانم؟ در خود تحول ایجاد کنم؟ 

من به شهید محمد علی رجائی ایمان دارم که گفت: همه اش نباید دیگران سرنوشت باشند و تو سرنوشت آنها را بخوانی حالا یک بار هم تو سرنوشت درست کن و بگذار دیگران بخواند. 

شهدا! کمکم کنید تا سرنوشت درست کنم.  

کمکم کنید تا پله های غرور خودخواهی غفلت و منیت را پاره کنم و پرواز کنم. 

کمکم کنید تا به قول بچه های جنگ شب عملیات نور بالا بزنم. 

کمکم کنید تا از پل هوی و هوس سربلند بگذرم. 

کمکم کنید تا از مرداب گناه رهایی یابم. 

وعده ی دیدار من و شما ملکوت...



ارسال توسط نشریه حضور

اسلایدر