رییس یک کارخانه بزرگ، معاون شیرازی خود را احضار و به او می گوید: "روز دوشنبه، حدود ساعت 7 غروب، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به اینکه چنین پدیده ای هر 78 سال یکبار تکرار می شود، به همه کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت 7، با به سر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود. درصورت بارندگی مشاهده هالی با چشم عریان (غیر مسلح) ممکن نیست وبهمین خاطرکارگران را به سالن نهارخوری هدایت کنید تا از طریق نمایش فیلم با این پدیده شگفت آشنا شوند".
معاون شیرازی خطاب به مدیر تولید آبادانی: "بنا به دستور جناب آقای رییس، ستاره دنباله دار هالو روز دوشنبه بالای کارخانه طلوع خواهد کرد. در صورت ریزش باران، کلیه کارگران را با کلاه ایمنی به سالن نهار خوری ببرید تا فیلم مستندی را درباره این نمایش عجیب که هر 78 سال یکبار در برابر چشمان عریان اتفاق می افتد، تماشا کنند".
مدیر تولید آبادانی خطاب به سر ناظر لر: "بنا بدرخواست آقای معاون، قرار است یک آدم 78 ساله هالو با کلاه ایمنی در نهارخوری کارخانه فیلم مستندی درباره امنیت در روزهای بارانی نمایش دهد".
سر ناظر لر خطاب به سر کارگر ترک: "همه کارگران بایستی روز دوشنبه ساعت 7 در حیاط کارخانه جمع شوند و به آهنگ بارون بارونه گوش کنن ".
سرکارگر غضنفر خطاب به کارگران:"آقای رییس روز دوشنبه 78 سالش میشود و قرار است در حیاط کارخانه و سالن نهار خوری بزن و بکوب راه بیفته و گروه هالو پشمالو برنامه اجرا کنه. هر کس مایل بود میتونه بیاد ولی کلاه ایمنی لازمه.
مرد دچار حمله قلبی 10 برابر خفیف تر از همسرش شد
بهنام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسنالخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین!
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بیخشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تکدرخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مهجبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
کاسب پیر دگر باره جوان خواهد شد!
من و تو غمزده از این همه خرج شب عید
لیکن او صاحب یک سود کلان خواهد شد
موسم دلخوری و گیجی آن اهل حقوق
وقت بشکن زدن پیشه وران خواهد شد
حرف عیدی نزنی پیش خسیس الدوله
که کند سکته و درخاک نهان خواهد شد
اول عید ، حقوق من و تو نفله شود
سرمان باز دچار دَوران خواهد شد
باز ذکر « چه کنم ، آی چه کنم » می گیریم
قلبمان نیز دچار ضربان خواهد شد
مخمان سوت زد از قیمت شیرینی جات
کم کمک قیمت آن ، قیمت جان خواهد شد
مرد در « خانه تکانی » شده شاگرد زنش
دم عید است و چنان رفتگران خواهد شد
از هجوم فک و فامیل فلان شهر به « ده »
چون هتل ، خانه ی مشدی رمضان خواهد شد
قبل عید که نتونستیم خرید کنیم ... امروز رفتم خرید ...
چون اگه قبل عید میرفتم برا خریدن ماهی قرمز باید پول ماهی سفید مازندران را میدادم
سبزه هم نگو ... انگار طلا سبز کردن .... اووووووووووووه
برنج هندی هم که خدا برکت بهش بده نصفش تو معده نصفش تو روده نصفش ...از بس درازه
گوشت هم که از گوسفندی رسیدیم به گوشت گوساله و استرالیایی و بریزیلی و ...... خدا عاقبتمون رو بخیر کنه
بقیه اش رو نمیگم عیدتون خراب میشه ...
از: دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
به: دفتر رییس مجمع اشخاص مصلحت
با سلام
همانطور که مستحضرید آقای دانشجو به عنوان رییس دانشگاه آزاد انتخاب شده است؛ لذا به ریاست محترم بفرمایید تا این حکم را مضا فرمایند. با تشکر
از: دفتر رییس مجمع اشخاص مصلحت
به: دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
با علیک سلام
چون نامه شما مشکل استفهامی داشت، وقت ریاست محترم را نگرفتیم. بدیهی است پس از رفع ابهام به دست ایشان خواهد رسید. واضخ بفرمایید کدام دانشجو؟ این مملکت بیش از چهار میلیون دانشجو دارد!
از: دبیرخانه...
به: دفتر...
با سلام
اگرچه سخت است اما ابهام شما را حمل به صحت کرده و توضیح میدهیم: منظور آقای فرهاد دانشجو است؛ افتاد؟!
از: دفتر...
به: دبیرخانه...
با علیک سلام
رفع ابهام شد، ولی سوال این است که از بین این همه دانشجو چرا او؟ ولی به هر حال نامهی شما به رؤیت جناب ریاست رسید؛ پاراف فرمودند: «به دلایلی این امر ممکن نیست»
از: دبیرخانه...
به: دفتر...
با باز هم سلام
اگرچه شما دلایل آن امر را نفرموده اید اما ما خودمان حدسهایی زده و برای این موانع راه حلهایی را اعلام میکنیم:
1- با توجه به اینکه صبیه حضرت رییس مجمع در یکی از شعب دانشگاه آزاد مشغول تدریس هستند، این احتمال وجود دارد که علاقهی ایشان به ساندویچ بوفه این واحد و ایضا نگرانی پدر مهربان از قطع مقرری ساندویچ او موجب ترس آن جناب از تغییر رییس دانشگاه باشد. لذا رییس جدید متعهد میشود که ساندویچ دختر بابا را با سرویس رایگان به در منزل برساند!
2- اگر عدم تمدید حکم سرکشی آقازاده در لندن موجب نگرانی است باید عرض کنیم که دیگر همه فهمیده اند که ایشان به دلایلی غیر از ماموریت دانشگاه آزاد در لندن هستند، اگه نمیدونی بدون!
3- بر همگان واضح و مبرهن است که دانشگاه آزاد در این سی سال خاصه پس از انتخابات 88 آنقدر گند زده است که افشای آنها بعد از تغییر رییس موجب ترس باشد. ما ضمن حق دادن به همه دوستان جهت ترس از این موضوع، قول میدهیم که زیاد درد نکشند!
از: دفتر...
به: دبیرخانه...
با گیرم سلام
مرقومه شما طولانی و خارج از حوصله حاج آقا بود اما ایشان بعد از خواندن خلاصه آن فرمودند: «زکی! ریز میبنمتون»!
از: دبیرخانه...
به: دفتر...
با مثلاً سلام
جواب شما به رویت رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. ایشان نیشخند زده و فرمودند: «اصولاً کهولت سن باعث کاهش قدرت بینایی می شود». به پیوست نشانی یک چشم پزشک مجرب ارسال می شود!
از: دفتر...
به: دبیرخانه...
با فرضاً علیک سلام
نامه شما به رویت حاج آقا رسید. مرقوم فرمودند: «حقش بود به محسن میگفتم تا رییس متروست یه خط هم از ساختمان شورای انقلاب فرهنگی رد کنه تا با خاک یکسان شید اما هیچ وقت دیر نیست، چون سردار دکتر هم هماهنگ است!»
از: دبیرخانه...
به: دفتر...
با حیف سلام
نامه شما به رویت دکتر رسید. چون سرشان شلوغ بود چیزی نفرمودند اما اشاره کردند تا یک عدد لوح فشرده شامل مناظره ایشان با موسوی برایتان ارسال شود. دیدنش برای تغییر مزاج حاج آقا مناسب است!
از: دفتر...
به: دبیرخانه...
با بگید گنده تون بیاد
نامه شما به رویت حاج آقا رسید. دندان قروچه ای کرده، لوح فشرده را شکسته و گفتند: «به این یارو بگید پا رو دم ما نذاره. ما سی ساله امضا نکردیم بعد از این هم امضا نخواهیم کرد.»
از: دبیرخانه...
به: دفتر...
با برو جوجه
نامه شما را دیدند. مرقوم فرمودند: «اون ممه رو لولو برد! الان اوضاع نسبت به سی سال پیش فرق کرده». به پیوست لیست شعارهای مردم در مراسم نه دی خدمتتان ارسال می شود. به حاج آقا توصیه اکید کنید با صدای آرام و در محیطی کاملا مردانه بخوانند!
از: دفتر...
به: دبیرخانه...
با بدون سلام و والسلام
حاج آقا رفته اند چکآپ سالانه! متن نامه را برایشان فکس کردیم. بعد از مطالعه فرمودند: «بووووووووووووووووووووووووووق». اگر ترجمه اش را نمی دانید بفرمایید تا ارسال شود. ضمناً با توجه به اینکه هنوز سطل آشغال در سطح شهر وجود دارد و ایاشن زبانه هایی را می بینند، پیشنهاد می شود کلا بی خیال این فقره شوید. به نفع همه است!
از: دبیرخانه...
به: دفتر...
با جیز نشی عمویی!
دکتر فرمودند: «ما هم بی خیال شویم مردم بی خیال نمی شوند». گفتنی است در این لحظه آقای رییس دفتر وارد شده و توصیه کردند که دکتر بیخیال شوند. ضمناً رییس دفتر فرمودند برای بی خیالی مردم هم فکری خواهیم کرد، مگر این حزب اللهی ها کلاً چند نفرند!
از: دفتر...
به: دبیرخانه...
حالا بازم سلام!
خدا رو شکر که در آنجا یکنفر عاقل پیدا شد. حاج آقا فرمودند که از این به بعد همه مکاتبات با دفتر رییس دفتر رئیس جمهور انجام خواهد شد و لا غیر.
از: دفتر رییس دفتر رییس جمهور
به: دفتر رییس مجمع اشخاص مصلحت
با عرض سلام و تبریک به مناسبت همه اعیاد گذشته و اعیاد پیش رو
جناب رییس دفتر رییس جمهور فرمودند: «ای بابا! مگه ما مردیم که می رید جای دیگه؟! هر کاری داشتید با خود ما صحبت کنید مخصوصا تو قضیه دانشگاه آزاد. پس این ملکزاده اینجا چی کار میکنه؟! به حاج آقا هم بفرمایید همانطور که شش سال طول داده ایم این دو سال را هم کش میدهیم، تا دولت بعد هم خدا بزرگ است!»
با تشکر و هر چیز دیگری که زبان الکن ما از بیان آن قاصر است!
از: دفتر رییس مجمع اشخاص مصلحت
به: دفتر ، رییس دفتر رییس جمهور
با سلام جیگر
نامه شما به رویت حاج آقا رسید. مرقوم فرمودند: «بابا کجا بودی تو؟ کشتند ما رو اینها! خودت یه جوری سر و ته قضیه رو هم بیار تا بعد. کاری داشتی مدیونی اگه نگی!»
با تشکر و آرزوی قبولی طاعات و دعاهای سماتی که با صدای بلند خوانده شده!
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]