نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : دوشنبه 90/12/22
فردی یک همسایه کافر داشت هر روز و هر شب با صدای بلند همسایه کافر رو لعن و نفرین می کرد:
خدایا! جان این همسایه کافر من را بگیر.
مرگش را نزدیک کن
(طوری که مرد کافر می شنید)
زمان گذشت و فرد بیمار شد.
دیگر نمی توانست غذا درست کند ولی در کمال تعجب غذایش سر موقع در خانه اش ظاهر میشد.
فرد میگفت خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی و غذای من را در خانه ام ظاهر میکنی و لعنت بر آن کافر خدا نشناس ... !
روزی از روزها که خواست برود غذا را بر دارد ، دید این همسایه کافرِ است که غذا براش می آورد.
از آن شب به بعد، فرد میگفت: خدایا ممنونم که این مرتیکه شیطان رو وسیله کردی که برای من غذا بیاورد.
من تازه حکمت تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی!!!
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی 
    تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی



ارسال توسط نشریه حضور

اسلایدر