سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : شنبه 93/12/9

آدم اشک در چشمانش حلقه می‌زند. در همین روزهایی که ما مشغول خرید شب عید هستیم و با توجه به خبر رییس جمهور درباره «صفر» شدن تورم در بهمن ماه، داریم چشم بازار را در می‌آوریم و وانت وانت آجیل و لباس و میوه و گوشت و... می‌خریم و می‍‌بریم منزل، نمایندگان ما در خانه ملت شب و روز ندارند.

بزرگترین دغدغه ذهنی ما این روزها این است که اینهمه خرید شب عید را که با توجه به تورم «صفر» خریده‌ایم کجا جا بدهیم، اما نمایندگان مجلس دارند با دوراندیشی به افقهای دوردست اقتصاد کشور چشم می‌دوزند و با دقتی عجیب دارند بودجه سال بعد را تصویب می‌کنند. بعد هم چیزهایی تصویب می‌کنند که آدم می‌خواهد همین الان دربست بگیرد و برود بهارستان و جلوی مجلس از خوشحالی در پوست خودش نگنجد!

شما هم این خبر را بخوانید و بعد ببینید نگنجیدن ندارد! نه خدا وکیلی ببینید نگنجیدن دارد یا ندارد دیگر: «نمایندگان مجلس با افزایش 10 ریالی قیمت هر نخ سیگار مخالفت کردند. دولت نیز مخالف این افزایش بود.»

تورم که صفر شده بود، مرغ هم اصلا هشت هزار تومان نشده بود، حالا هم که نگرانی‌مان از بابت افزایش ده ریالی هر نخ سیگار رفع شده است، با اینهمه خوشبختی اگر خودمان را از هشت نقطه آتش بزنیم حق داریم یا نه؟
 
البته تکلیف دولت که روشن شده بود و با سخنان یکی از اعضای کابینه درباره قلیان و متعلقاتش مشخص شده بود چرا دولت با افزایش یک ریالی قیمت هر نخ سیگار مخالف است. فقط می‌ماند مجلس که ممکن است برای نمایندگان حرف در بیاورند. مثلا ممکن است یک عده فکر کنند که نمایند‌ها خودشان دستشان توی کار است و خلاصه پاکت پاکت...!

یا اینکه فکر کنند مثلا این نماینده‌ها بیشترین رایشان را از سیگاری‌ها گرفته‌اند. یا اصلا شاید یک عده آدم اراجیف‌گو بیایند بگویند که آقا این نماینده‌ها و دولتی‌ها شبها بجای نان، مثلا سر سفره‌شان سیگار هست و املت را با سیگار می‌خورند!

اراجیف‌گو هستند دیگر، هیچ چیز از آنها عجیب نیست! حتی ممکن است یک عده اراجیف‌گوی ماشین حساب به دست بیایند بگویند یک نفر سیگاری اگر روزی سی نخ هم سیگار بکشد این عدم افزایش قیمت ماهی کمتر از هزار تومان به نفعش خواهد بود، اما همین آدم اگر بخواهد ماهی سه بار نیم کیلو پای مرغ بخرد و سوپ درست کند، افزایش قیمت مرغ بیشتر از هزار تومان توی پاچه‌اش خواهد کرد! همین است دیگر؛ وقتی همینطور ماشین حساب ریخته زیر دست و پای مردم باید هم شاهد چنین اراجیف‌هایی باشیم!
  
حالا دیگر نمی‌دانند که بابا جان! وقتی تورم صفر شده است! وقتی با این روند نزولی تورم احتمالا تا چند ماه بعد تورم منفی می‌شود و مردم صبح صبح می‌توانند بروند دم درِ بانک مرکزی و یک چیزی دستی بگیرند!

وقتی الان میروی بازار میگوید مرغ هشت هزار تومان، دو ساعت بعد میروی می‌گوید هفت هزار و پانصد تومان، سه ساعت بعد میروی میگوید، شش هزار تومان و احتمالا فردا خود مرغ‌فروش می‌آید دم درِ خانه‌تان و زنگ را می‌زند و چهار تا مرغ پاک شده را مفتی و با التماس تقدیم می‌کند و می‌رود!

وقتی تورم صفر چنین کاری با مملکت کرده است، خب حالا دیگر وقت ثابت سازی قیمت سیگار است دیگر. اصلاً خود این عدم افزایش 10 ریالی قیمت هر نخ سیگار ثابت می‌کند که تورم صفر شده است! من و شما هم غلط میکنیم فکر کنیم تورم به افزایش قیمت نان و مرغ و میوه و... ربط دارد.  تورم به سیگار و دود ربط دارد... ای جوووووون!

- دربست بهارستان... هشت تومن!



ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : شنبه 93/12/9

دسته اول:

دسته اول فتنه‌گرهایی هستند که از دور دستی بر آتش فتنه دارند و ترجیح می‌دهند بیرون مرزها بنشینند و بگویند لنگش کن. این دسته از فتنه‌گرها در حالی که با یک دستشان مشغول انجام حرکات موزون در دیسکوهای خارج از کشور هستند، با دست دیگرشان فتنه‌گرهای داخلی را تشویق می‌کنند. تحلیلگران معتقدند این دسته از فتنه‌گران هزینه‌های زیادی در راه مبارزه با نظام جمهوری اسلامی پرداخت کرده‌اند که حداقل آن به اندازه پول یک فلافل با نان اضافه بوده است!


 دسته دوم:

بخشی از فتنه‌گرها هم هستند که بنده‌های خدا فکر می‌کنند فتنه‌گر بودن کلاس دارد. این دسته، در حالی که اطلاعات سیاسی‌شان در حد واتر پمپ تراکتور است و کمی بیشتر از دکمه‌های ماشین‌حساب قدرت تحلیل سیاسی دارند، سنگینی آرمان‌های تند سیاسی را بر دوش خود حس می‌کنند. گفته شده یکی از این دسته فتنه‌گرها پس از بازداشت از بازپرس پرونده پرسیده است: ببخشید! راسته میگن برجهای دوقلوی آمریکا منفجر شده؟!


 دسته سوم:

این دسته از فتنه‌گرها از دو طرف قابل شناسایی هستند! یعنی اوقتی آنها را می‌بینید مشخص نیست دارند می‌آیند یا می‌روند! این افراد در حالی که در سال 88 هر کاری از دستشان بر می‌آمد انجام دادند، چهار پنج سال بعد هم دوباره هر کاری از دستشان برآمد انجام دادند تا وزیر و وکیل و.. شوند و کلاً زدند زیر همه چیز. وجود این افراد بیش از اینکه برای انقلاب نگران کننده باشد، برای ضد انقلاب مایه تاسف است!



 دسته چهارم:

این دسته از فتنه‌گرها با انگیزه‌های مذهبی وارد میدان فتنه‌گری شده‌اند. این افراد با این قصد که لااقل یکبار در عمرشان الله اکبر بگویند، یا برای یکبار هم شده نماز جمعه بخوانند (گیرم با کفش و بصورت مختلط!) به جمع فتنه‌گرها پیوستند. از این رو می‌توان از خداوند منان مسئلت داشت که این بنده‌های خدا را به همان نماز جمعه مختلطشان ببخشد و بیامرزد؛ آمین!

 

 دسته پنجم:

یک دسته از فتنه‌گرها وجود دارند که معتقدند زنشان روشنفکرترین زن ایران است! این عده در ختم آدم زنده شرکت می‌کنند. بعد همان زنشان که روشنفکرترین زن ایران هم هست، معتقد است که مگر میشود مردم لرستان دامادشان را رها کنند و به دیگری رای بدهند؟! این دسته به سران فتنه معروفند.


 دسته ششم:

در این دسته فقط یک نفر به تنهایی قرار دارد: «محمد نوری‌زاد». طبق آمار مرکز آمار ایران، در 5 سال گذشته هیچ تجمع بالاتر از سه نفری وجود نداشته که محمد نوری‌زاد در آن حضور بهم نرسانده باشد! آقای دوربینی کینه عجیبی نسبت به این شخص دارد که علت آن مشخص نیست!




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : پنج شنبه 93/10/18

همایش‌شان که نمایش بود، کنفرانس‌شان هم که سر از بی‌بی‌سی و فرانس 24 درآورد؛ بنازم آن سردار سپاه را که از همه دنیای طلحه و زبیر، حتی یک جلیقه ضدگلوله هم نخواسته است لیکن نمی‌گذارد پای داعش به مرز وطن برسد. تن رها کن، تا نخواهی پیرهن!

که می‌گوید امشب، شبی از شب‌های کربلای پنج نیست؟! تو داری در محور «سامرا - تکریت» با لعین داعشی می‌جنگی؛ اینجا در تهران، بعضی‌ها دنبال تسویه‌حساب سیاسی با تو هستند. الله‌اکبر از شرق ابوالخصیب که هنوز هم بر لب‌های حاج حسین خرازی گل لبخند زیباست. نوشتم حاج حسین خرازی، یادم آمد سردار شهید، آستین بی‌دستش را هم داخل جیب خودش می‌کرد! این است حکایت سلمان و ابوذر! مقداد و عمار! جان کلام بیسیم بچه‌های کربلای پنج! سلمان، سلمان، سلمان... ابوذر به گوشم! اینک به جای بعثی‌ها، بعضی‌ها می‌خواهند بچه‌ها را قیچی کنند! به گوشی برادر؟ به جای گیر دادن به طلحه و زبیر، بند کرده‌اند به سلمان و ابوذر. خود سلمان و خود ابوذر! مبارزه با فسادشان را نگاه کن!

که می‌گوید امشب، شبی از شب‌های کربلای پنج نیست؟! بصره... اطراف بصره... جنگ جمل... ناکثین می‌خواهند با فساد سلمان و ابوذر مبارزه کنند! بخندید! جنگ گاوصندوق با قلک و قمقمه! نخیر حضرت مستطاب! سلمان و ابوذر با قدرت، فاسد نمی‌شوند، شما فکری به حال طلحه و زبیر کنید! دیشب آن عکس معروف کربلای پنج را دیدم، دلم گرفت! از غربت سلمان‌ها و ابوذرها دلم گرفت! بیرون مرزها داعش در فکر بریدن سر شیربچه‌های دلاور سپاه است، اینجا هم در داخل عده‌ای به خیال خود تکه‌پرانی می‌کنند. باکی نیست! سهم بچه‌های جنگ همین طعنه‌هاست. سخت‌تر از موشک میتران که نیست! شب بود اما حجم آتش، کار دوصد خورشید را می‌کرد! از سنگری، صدای زیارت عاشورا می‌آمد، از سنگری صدای های‌های گریه. که می‌گوید امشب، شبی از شب‌های کربلای پنج نیست؟! زمستان 65 حسین خرازی می‌گفت «مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسند، نه درست».

کجایی سردار که ببینی امروز مطبوعات ما علیه بچه‌های جنگ درشتی می‌کنند؟! من البته خوشحالم زنجیره‌ای‌ها سپاه را می‌زنند! «جمل آنلاین» باید هم سلمان و ابوذر را بزند، چرا که تا خرخره سر در آخور طلحه و زبیر دارد! رسانه‌هایی که لوگوی خود را یک روز با رنگ کروات جان کری ست می‌کنند و دگر روز با پرچم تروریست‌های تکفیری، باید هم سپاه را بزنند! وطن‌فروش، باید هم سپاه را بزند! اجنبی‌پرست باید هم بسیج را بزند! در والفجر 8 شهیدی را می‌شناسم که وقتی دخترش به دنیا آمد، دقایقی از شهادتش گذشته بود. شگفتا از شرف بعضی‌ها که در مبارزه با فساد، به جای آقازاده زبیر، به آرم «لااله الاالله» سپاه مشکوک شده‌اند! به شهادت علمدار شهید کربلای پنج سپاه، نه فقط با دست خالی، که حتی با آستین بی‌دست هم برای انقلاب، پاسداری کرده است. دیروز و امروز ندارد. سپاه، هم این‌ور اروند امتحان خود را به‌خوبی پس داده، هم آن‌ور اروند. چه می‌نویسم که پاسدار جمهوری اسلامی، در حومه دمشق، سر داد تا حرم عقیله بنی‌هاشم به دست حرمله‌های روزگار نیفتد! در زدن سپاه، هر که با حرمله‌های روزگار همصدایی کند، بلاشک درلشکر عمر سعد است!

عزیز پاسدار! بعد از جنگ، درد خودش را مستتر کرد در نگاه تو. هم هست و هم نیست. شقایق، قایق عاشورا بود که عاشقانه نگاهت را دوست داشت، بی مزد و منت. بدر، اندازه تو درد نکشید. درد، مستقرِ سینه مرد است. حالا دیگر سنگر خوب و قشنگی نداری! این شهر برای تو سنگر نمی‌شود. مثنوی را در وصف تو باید سرود. برای تو، هنوز جنگ تمام نشده. قطعنامه هم نتوانست سرفه‌های تو را قطع کند. گاز خردل سینه‌ات را کرده شرق ابوالخصیب و ریه تو قسمتی از غروب شلمچه است. سازمان ملل، صدام را متجاوز اعلام کرد اما اینجا بعضی‌ها هنوز از نفس تو طلبکارند! که می‌گوید امشب، شبی از شب‌های کربلای پنج نیست؟!




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : سه شنبه 93/10/9

دلجویی از خانواده شهدای مبارزه با فتنه از وظایف مسئولین

آنچه در این میان مطرح است، بحث رسیدگی و دلجویی از این خانواده‌هاست. خانواده‌هایی که در بهت و حیرتی عجیب یکی از عزیزانشان را در آشوب تهران از دست دادند و حالا همچنان با بهت از روز سانحه یاد می‌کنند. وقتی مادر شهید بسیجی حسین غلام کبیری که جوان ترین شهید مبارزه با فتنه88 بود و در 17 سالگی به شهادت رسید از داغ جانسوزی سخن می‌گوید و جنایتی که در سعادت آباد تهران نصیب فرزندش شد و می‌گوید شاید اگر او را در هشت سال جنگ تحمیلی از دست داده بودم، فراقش برایم راحت‌تر بود تا شهادتش به دست خود فروخته‌های پایتخت. یا وقتی مادر شهید امیرحسام ذوالعلی می‌گوید ناراحتم از اینکه برخی سعی می‌کنند جریان فتنه را از یاد مردم ببرند و یادشان رفته که خون چه جوانانی در آن روزها ریخته شد. بیشتر به کم توجهی سازمان‌های متولی و مسئولین در رابطه با این خانواده‌ها پی می‌بریم.

اگرچه حمیدعلی صمیمی مدیر کل بنیاد شهید وامور ایثارگران تهران بزرگ اعلام کرده است که: "برای شهدای فتنه88 که جزو آمار شهدای ثبت در بنیاد شهید هستند، تشکیل پرونده داده شده است و آن‌ها هم مانند دیگر شهدای کشور از خدمات رایج ایثارگران بهره‌مند می‌شوند. بعد از شهادت این عزیزان و احراز هویت و تایید شهادتشان پرونده در بنیاد شهید تشکیل داده شده است و امورات رایج در مورد ایثارگران برای خانواده‌هایشان صدق می‌کند." اما نیاز است فارغ از برخی اختلاف سلیقه‌های سیاسی به طوری خاص‌تر به خانواده این شهیدان و جانبازانی که در جهت مبارزه با فتنه به این فیض نائل شده‌اند توجه و رسیدگی شود. 

برگزاری یادواره‌های شهدای فتنه88، رسیدگی به مشکلات خاصشان در زمینه رسیدگی به پرونده قضائی سانحه شهادت فرزند، حمایت رسانه‌ای از ثبت اسناد این شهدا و دیدار و دلجویی از خانواده‌ها موضوعاتی است که می‌بایست در این جهت بیشتر به آن پرداخته و ترویج شود. در حالیکه بنیاد شهید و امور ایثارگران برای سالگرد حماسه نهم دی‌ماه امسال هیچ برنامه شاخصی جهت معرفی این حماسه و شهدا و جانبازان آن نداشته است.

بنیاد شهید تهران بزرگ اعلام کرده است: "در بنیاد شهید برنامه "طرح سپاس" وجود دارد که طی آن سالیانه دیدار با خانواده‌ شهدای شهر تهران داریم. و عموما بحث احوالپرسی و دلجویی از این خانواده‌‌ها در طرح سپاس قابل اجراست. طبیعتا دیدار با خانواده شهدای فتنه88 نیز مانند دیگر شهدای تهران در دستور کار بوده و بازدید از این خانواده‌‌ها و بحث طرح مشکلاتشان در دیدارها از طرف بنیاد شهید و امور ایثارگران مطرح بوده است." دیدار از این خانواده‌ها سنت پسندیده‌ای است که جزو وظایف بنیاد شهید محسوب می‌شود اما دلجویی از آن‌ها در سطوح بالاتر توسط مسئولین می‌تواند خانواده‌ها را از شبهه فراموش شدن یا کم توجهی برهاند. همان طور که در دولت پیشین کسانی همچون رئیس بنیاد شهید و یا شخص رئیس جمهور محمود احمدی نژاد، به بهانه های مختلف به دیدار خانواده شهدا و جانبازان و آسیب دیدگان فتنه88 رفته و از آن‌ها دلجویی می‌کردند و یا اقدامات پسندیده سازمان بسیج مستضعفین و رئیس این سازمان سردار نقدی برای این منظور مورد توجه بوده است. مابقی مسئولین نیز با توجه به این اصل می‌توانند از دردهای خانواده‌های معظم شهدا بکاهند.

دکتر روحانی رئیس جمهور و حجت الاسلام شهیدی نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید، معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید چندیست که هر 15 روز یکبار به دیدار خانواده شهدا و جانبازان رفته و مهمان خانه آن‌ها می‌شوند. شهیدی در گفتگو با خبرنگار تسنیم همچنین از شروع دیدارهای استانی با خانواده شهدا خبر داد و گفت: "یکی از سفارشاتی که مقام معظم رهبری به من فرمودند این بود که با خانواده شهدا و جانبازان دیدار داشته باشید و بروید. من هم تصمیم دارم که دیدارهای استانی‌ام را شروع کنم و به استان‌ها رفته و با خانواده شهدا دیدار داشته باشم. اگر مقام معظم رهبری برنامه استانی داشته باشند حتما در خدمتشان خواهیم بود که در طی این سفرها هم دیدارها انجام شود. الان مدیر کل استان را موظف کرده‌ایم، با استاندارها و امام جمعه‌ها صحبت کرده‌ایم که این دیدارها را تنظیم کنند. دیدار آقای روحانی با خانواده شهدا و جانبازان هم همچنان 15 شب یک مرتبه ادامه دارد. انشاالله نتایج خوبی از این دیدارها حاصل شود."

انتخاب این شهدا تاکنون انتخاب‌های مختلف و متنوعی بوده است و طبق گفته حمید علی صمیمی مدیر کل بنیاد شهید وامور ایثارگران تهران بزرگ پرونده این شهدا از شهدای انقلاب و دفاع مقدس تا شهدای غدیر و هسته ای همگی موجود است و از شرق و غرب و جنوب و شمال تهران در اختیار رئیس بنیاد شهید قرار می‌گیرد و آن‌ها انتخاب برای دیدار را انجام خواهند داد. چندی پیش نیز در اقدام قابل تقدیری دیداری با همسران و مادران شهدای اقتدار که در جریان انفجار زاغه مهمات در سال 90 به همراه سردار تهرانی مقدم به شهادت رسیده بودند با همسران رئیس جمهور ورئیس بنیاد شهید برگزار شد. حالا نیاز به تعمیم اینگونه دیدارها به خانواده شهدای مبارزه با فتنه88 و جانبازان این جریان بیش از پیش احساس می‌شود. و چنین توقعی با حجم بالای دیدارهای دولت جدید، توقع بالایی نیست. امید است که این کار نیز محقق شود.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : یکشنبه 93/9/16

ساده نیوز : بعد از ماجراهای عجیب «افزایش قیمت گوجه فرنگی» ، «کاهش قیمت نفت» ، «افزایش نرخ دلار» و … قیمت نان هم امروز با وجود مخالفت نمایندگان مجلس ، حدود 40 درصد گران شد !

در شرایطی که طبق اعلام بانک مرکزی ، نرخ تورم به حدود 20 درصد رسیده است ، قیمت نان 40 درصد افزایش پیدا کرد.

سوال اینجاست : مگر حقوق کارمندان بالاتر از نرخ تورم افزایش می یابد که نان  یکباره بیش از نرخ تورم ، گران تر شود؟

چرا باوجود عدم افزایش  یارانه نقدی ، قیمت استراتژیک ترین ماده غذایی ایرانیان ، بیشتر از نرخ تورم افزایش یافت ؟

از مدعیان “تدبیر”  توقع می رفت به واسطه ی مبالغ نجومی حاصل از آزادی دارایی های بلوکه شده لااقل کشاورزان و صنف نانوایان را مورد حمایت قرار می دادند ، نه این که با اتخاذ چنین تصمیم نسنجیده ای، کوتاه ترین دیوار _ مردم _ و البته بدترین گزینه ممکن را مورد هجوم بدتدبیری هایشان قرار دهند .

تأکید ویژه بر روی نان ، از آن جهت است که این محصول کاملاً خاص ، برخلاق اقلامی مانند روغن، شکر، نخود،گوشت قرمز  و … برای قشر کم درآمد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و ابعاد گسترده و عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را به خود مشغول می کند .

به علاوه ، نان در سبد غذایی اقشار آسیب پذیر ، سهم بیشتری نسبت به دهک های مرفه و مورد علاقه ی این دولت دارد.

بدیهی است که افزایش 40 درصدی نان ، برای دهک های بالا و مرفهین بی درد کوچک ترین اثری ندارد .

یک حقوقدان مدعی جامعه شناسی باید نیک بداند برای مردمانی که در دهک های پایین روزگار می گذرانند ، افزایش 50 تومانی نان لواش ، می تواند اقتصاد خانواده را تکان دهد و محاسبات سرپرست خانواده را به هم بریزد .

این که بگویند چون چند سالی نان گران نشده بود ، بنابراین ناگهان گرانش کردیم هم منطبق با “تدبیر” نیست زیرا “تثبیت طولانی مدت و افزایش ناگهانی”، ایجاد شوک روانی می کند .

سخنگوی دولت گفته است که نان “تا 30 درصد” (از یک تا 30 درصد) افزایش قیمت خواهد داشت ؛ از جناب ایشان تقاضا می کنیم درباره حرف اضافه “تا” توضیح دهند و بگویند منظورشان از کجا تا کجا بوده است …

خبرهای رسیده حاکی از آن است که قیمت نان، نه “تا 30 درصد” که تاحدود “40 درصد” گران شده است!

جالب اینجاست که قیمت نان برخلاف تدابیر آقایان(30 درصد) ، عملاً 40 درصد گران شده است تا وجوه رد و بدل شده بین مشتریان و نانوایان، رُند شود .

مثلاً لواش 160 تومانی، با افزایش 30 درصدی، به 208 تومان رسیده است یا سنگک 600 تومانی، 780 تومان شده است که با توجه به این که پول خرد عملاً در گردونه مبادلات روزمره حذف شده است، به ترتیب و عملاً به قیمت 210 و 800 تومان فروخته می شود و البته چاره ای هم نیست.

قرار بود به جز بنزین که حکایت خاص خود را دارد ، افزایش قیمت ها با “شیب ملایم” صورت بگیرد !

دولت توضیح دهد که اگر افزایش 40 درصدی قیمت نان در یک شب ، شیب ملایم است ؛ پس در اینصورت شیب تند چه معنایی می تواند داشته باشد؟!

آقایان ! با نان مردمی که پای آرمان های این کشور ایستادند و جان دادند ، بازی نکنید …




ارسال توسط نشریه حضور
   1   2   3   4   5   >>   >

اسلایدر