سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : دوشنبه 94/7/6

سروده شاعر انقلابی علیرضا قزوه به مناسبت شهادت حجاج بدست آل سعود خبیث

ده ذی الحجه سرزمین منا

گشت از مکر شمر کرببلا
 
شده دنیا پر از دروغ و نفاق

طاقت مسلمین دنیا طاق

راه هامان طریقی از آتش

کعبه در منجنیقی از آتش

آل مروان و ال ذی الجوشن

مست حمله به سرزمین یمن

در زمین یمن به اسماعیل

 تیغ از پشت می زند قابیل

پرده داران درون حله به خواب

 گردشان مطربان خراب شراب

دین شان نیست غیر ظلم و فساد

 کاخ هاشان بلند چون شداد

" کاخ هاشان بلند و همت پست"

محو نفس اند و رفته اند از دست

نزدشان شد مقام ابراهیم

 کاخ سبز و سفید و اورشلیم

آل ظلم اند و آل استبداد

نیست موسایشان بجز موساد

گرم فرمانبری ز کفر و نفاق

 تا زنند آتشی به شام و عراق

سنگ بر کعبه می زنند هنوز

 منجنیق است جرثقیل امروز

پرده دارند و دزد و تاراجی

 تیغ ها می زنند بر حاجی

به همان مردمی که روزی شاد

 ره گشودند روی زین العباد

قرنها پیش از این حسین علی

 در همین سرزمین حسین علی

حج خود را تمام کرد و گذشت

 به شهادت سلام کرد و گذشت

قرنها پیش حضرت سجاد

 پای چون در زمین کعبه نهاد

حاجیان راه باز می کردند

 عرض راز و نیاز می کردند

این همان مردم وفادارند

 باز هم رو به کعبه می آرند

**

ده ذی الحجه سرزمین منا

 گشت از مکر شمر کرببلا

ناگهان شاه نابکار حجاز

 راه را بست بر جماعت باز

شمر گر آب بست این ره بست

حرمت کعبه و منا بشکست

این همان مردمان دلگیرند

 به کدامین گناه می میرند؟

بارها راه عشق اگر شد گم

راه بگشوده اند این مردم

پیش از این بود راضی از این ها

 نور چشمان سیدالشهدا

قرن ها رفته است و اینک باز

 ظلم دیگر به میهمان حجاز

حاجیان خسته از مصائب شام

 ظلم اینان کجا و ظلم هشام؟

با چنین ظلم و جور و نفس و هوی

ابن عبدالملک کجا و شما!

دید او ازدحام اهل حرم

پس کشید از حریم کعبه قدم

گرچه او از هوای نفس شکست

 بهر نظاره گوشه ای بنشست

استلام حجر نکرد هشام

 چون شما تیغ بر نکرد هشام

هرچه را آن شقی رعایت کرد

 نسل عبدالعزیز غارت کرد

در کمال شقاوت این جانی

عید قربان گرفت قربانی

کعبه اما سیاهپوش شماست

پرده ای از پیام عاشوراست

دارد از دولت ولای حسین

کعبه هم بوی کربلای حسین




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : سه شنبه 89/5/19

سروده امام خمینی (ره)

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم 

چشم بیمار تورا دیدم و بیمار شدم

فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم

همچو منصور خریدار سر دار شدم

غم دلدار فکنده است به جانم ، شرری

که به جان آمدم و شهره‏ی بازار شدم

در میخانه گشایید به رویم ، شب و روز

که من از مسجد و از مدرسه ، بیزار شدم

جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم

خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم

واعظ شهر که از پند خـود آزارم داد

از دم رند می آلود مددکار شدم

بگذارید که از بتکده یـادی بکنم

من که با دست بت میکده بیدار شدم

            *********                      *********       

سروده مقام معظم رهبری در جواب امام (ره)

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی

تو طبیب همه‏ ای از چه تو بیمار شدی

تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان

دار منصور بریدی همه تن دار شدی

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر

ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی        

وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

خرقه پیر خراباتی ما سیره توست

امت از گفته‏ی در بار تو هشیار شدی

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم

ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی





ارسال توسط نشریه حضور

اسلایدر