کمتر از 2 هفته به یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری مانده اما مساله اینجاست که کمتر از 3 روز به بیست و چهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) باقی مانده. حقاً که این «مردمسالاری باشکوه دینی» را به حضرت روحالله بدهکاریم. گرامی باد یاد امام. یاد امام، یاد همه شهداست. یاد «دلی آرام، قلبی مطمئن، روحی شاد و ضمیری امیدوار»، آنهم با لحن زیبای خامنهای. باید هم «آقا» وصیتنامه امام را میخواند.
اماما! با وجود چنین خلف صالحی، ما نیز دلمان آرام است. رایمان شاید فرق کند اما بیعتمان یکی است؛ «سیدعلی حسینی خامنهای»... همان نازنین که گفتی؛ «لیاقت رهبری دارد».
دشمن، با ما بر سر حتی برگزاری «یک» انتخابات ریاست جمهوری بعد از شما، شرط بسته بود؛ فکر 7 تا را که اصلا نمیکرد!
اما اماما! هر وقت که ما چونان این کلمات و جملات، خواستیم تشکر کنیم از امام خامنهای، رهبر برای ما از شما سخن گفت، از امام خمینی. از خود گذشت و از شما گفت؛ «این انقلاب، بینام امام خمینی، در هیچ کجای جهان، شناخته شده نیست».
نشد یک سخنرانی از ایشان بشنویم، یاد شما در آن نباشد. اگر تو میگفتی، «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، ایشان هم نشانی «دست قدرت خدا» را به ما میدهد. خدا و خمینی... همه حرف «آقا» با ماست. هم متخلص و هم متخلق به «امین» است.
رای اصل کاری ما، روز 24خرداد و 2 خرداد و 3 تیر نیست؛ تا 14 خرداد هست، تا 22 بهمن هست، تا 9 دی هست، این روزها دیگر کیست و چیست؟! فقط در قیاس با دموکراسی دروغین غرب است که ما به 24 خرداد 92 یمان، به لطف خدا پز خواهیم داد، و الا رای ما، همه عظمتش مدیون بیعت ماست. رای ما عوض میشود؛ آنچه تغییر ندارد، بیعت ماست. و ما فقط در امتداد بیعت لایتغیرمان، رای میدهیم. اماما! درود میفرستیم بر ضمیر امیدوار تو. خداوند بر درجات عالیهات اضافه کند.
به آمریکاییها حق میدهم گاهی در امور داخلی ایران مداخله کنند! تقصیر دودمان پهلوی است! بدعادت بار آوردهاند این یانکیها را!
وزیر خارجه آمریکا، از خواب که بلند میشود، هنوز فکر میکند زمان شاه است! شورای نگهبان اعلیحضرت زپرتی، کاخ سفید بود! این برود! آن بیاید! این باشد! آن نباشد! دم شورای نگهبان جمهوری اسلامی گرم، که به عدد همه روزهای انقلاب، پهن هم بار اتاق بیضی نکرده!
هر که از ظن خود، و به نفع گروه خود توشه برمیدارد. همان رهبری که از تکلیف و حجت شرعی سخن میرانند، ندانمکارهای جاهل را نخستین کسانی میدانند که قابل شماتتند. پس جهل، حجت شرعی نیست! همان رهبری که از بزرگواری تعریف کردهاند، از بزرگواران دیگری نیز تعریف کردهاند. پس نباید همه ملاکها را در فلان و بهمان تعریف فروکاست! همان رهبری که فتنه را با سرانگشت تدبیر خود به یومالله 9 دی رساند، دایره اصحاب انقلاب را بسی گستردهتر از سفره کوچک گروههای سیاسی میدانند!
همین چند مناظرهای که از رسانه ملی پخش شد، موید نکته جالبی بود. این همه رسانههای هنوز هم زنجیرهای نیز دیوانههای زنجیرهای بیبیسی و غیره مدام در بوق میکردند که، «اصولگرایان، اقتدارگرا هستند، تندخو هستند، محافظهکارند، بر سر مردم، منت میگذارند، از موضع بالا و از صندلی قدرت با خلقالله سخن میرانند و چه و چه».
مردم اما نحوه رفتار و گفتار نامزدهای اصولگرا را خود بهتر میتوانند قیاس کنند با تبختر و غرور شیخ دیپلمات!
واقعا انصاف قالیباف، متانت حداد، وقار ولایتی و نجابت جلیلی کجا؟! سخن گفتن حسن روحانی کجا؟!
گمانم طلب داشت از همه مردم، از همه جا و همه کس، حتی از مجری بنده خدا! گمانم از همه طلبکار بود، حتی از خون شهدای هستهای!! گمانم یک چیزی هم بدهکار شدند «علیرضا و آرمیتا»!! و گمانم از همه طلبکار بود، الا جک استراو انگلیسی!!
آقای شیخ دیپلمات! مردم از غرور و اشرافیگری و نگاه از موضع بالا و خطابه همراه با منیت و منم منم، بدشان میآید. بیخود نیست که در نظرسنجیها هر چه بیشتر با غرور حرف میزنی، کمتر بالا میآیی!!
آنچه مردم از جمیع نامزدهای اصولگرا دیدند، چیزی جز ادب و اخلاق و بزرگواری و حسنظن نبود؛ خواه با برنامه، خواه بیبرنامه! و این وسط، چقدر خندهدار و مضحک است که یکی در مایههای شما، با این همه خوی اشرافی و غرور، میگویید، «آقای عابدینی! مردم باید بدون لکنت زبان با حاکمانشان سخن بگویند!!» آقای شیخ دیپلمات! سازش شما فقط با دشمن است... سر جنگ داری با این مردم پابرهنه! ما تا الان فکر میکردیم انرژی هستهای در دوران شما تعلیق شد؛ نگو ادب و رفتار و گفتار و سکناتتان هم معلق و لنگ در هواست!!
اگر عروسی را بالاخره به اندکی دست و آواز میشناسند، و اگر عزا را به مقداری اشک و خرما، من یکی معتقدم، نه به آن شوری شور که به جای آسفالت خیابان، رسما روی پوستر نامزدها راه میرفتیم، نه به این بینمکی که انگار نه انگار کمتر از 2 هفته دیگر، انتخابات ریاست جمهوریِ جمهوری اسلامی است!! یادمان نرود همان رهبری که نامزدها را از بریز و بپاش پرهیز دادند و از اسراف نهی کردند، صحه گذاشتند بر شور و شوق انتخابات و گرم بودن فضای تبلیغات.
اگر قرار است این دوره از انتخابات، اسراف کمتر شود، عالی است اما... «عروسی را بالاخره به اندکی دست و آواز میشناسند، و عزا را به مقداری اشک و خرما».
اینجا هم اعتدال رهبر نمایان است. گاهی میبینم بعضی از خطبای جمعه و جماعات، چنان علیه اصل تبلیغات و نه اسراف در تبلیغات!! سخنرانی میکنند که نامزدهای بنده خدا هیچکدام جرات نمیکنند یک پوستر بچسبانند!!
بابا! انتخاباته مثلا...
نفرت نپراکن، پوسترت را بزن!
اسراف نکن، پوسترت را بزن! زیاد نزن، پوسترت را بزن!
در و دیوار و کف خیابان را پر نکن، پوسترت را بزن...
بزن همان جایی که شهرداری معین کرده... ناسلامتی انتخاباتهها!!
***
سخن آخر
اماما! هنوز روی ویلچر نشستهاند جانبازان قطع نخاعی... هنوز تیر میکشد قلب ساسان... هنوز «ثارالله» پر از بچههای اروند است... هنوز خیابان انقلاب، مالامال از مرد است... دست نوازشی! هایهای اشکی! تفسیر حمدی!...
اماما! هنوز مادران شهدا قبل از نشستن بر سر مزار جگرگوشهشان، رو به مرقد میگویند، «السلام علیک یا روحالله»... و هنوز شعار بسیجیان این است؛ «حزب فقط حزبالله، سیدعلی روحالله».
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]