میلاد امام هشتم
امام رضا علیه السلام مبارک باد
روز هشتم شوال، سالروز حزن انگیز تخریب بارگاه ائمه بقیع ع است؛ جنایتی که بی تردید بزرگترین جنایت فرهنگی قرن بیستم به شمار میرود. در گزارش حاضر به بررسی جامعی درباره تاریخچه، خاستگاه و بازتاب این جنایت بزرگ پرداخته شده است:
بقیع کجاست؟
مفضل یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است که در چند مجلس؛ خدمت ایشان رسید و امام برای او از ظرائف آفرینش سخن گفت!
این سخنان در کتابی به نام توحید مفضل ذکر شده است!
دو نعمت از خداوند که تا کنون به آن فکر نکردیم را از این کتاب ذکر می کنیم:سوال: نعمت حافظه بالاتر است یا نعمت فراموشی؟!!
امام صادق علیه السلام ابتدا به فوائد نعمت حافظه می پردازد و می گوید اگر انسان حافظه نداشت؛ تمام عمر؛ علمی را تحقیق و بررسی می کرد ولی بیادش نمی ماند! و درنتیجه هیچ اصل علمی بوجود نمی آمد!همچنین بر هیچ آیینی اعتقاد پیدا نمی کرد زیرا هیچ ماجرای عبرت آموزی را از گذشتگان به خاطر نمی آورد و در نتیجه انسانیت انسان در اثر این نعمت حافظه است!اما هرچند حافظه نعمت عظیمی است اما نعمت فراموشی که عکس این نعمت است از بعضی لحاظ بالاتر است!!
امام می فرمایند: اگر فراموشی نبود؛ انسان هیچگاه از هیچ مصیبتی تسلی خاطر پیدا نمی کرد(همیشه بیاد آن مصیبت بود و آن را فراموش نمی کرد) همچنین بواسطه مشکلات و سختیهایی که گاهگاهی در زندگی اش پدید می آمد؛ از هیچ نعمتی در دنیا لذت نمی برد! ( زیرا حتی در شیرینی های زندگی هم؛ بخش تلخ زندگی از ذهنش پاک نشده بود و جلو چشمش بود و درنتیجه؛ بخش شیرین زندگی هم تلخ می شد!)سپس امام می فرمایند: خداوند حکیم حافظه و فراموشی را که دو نعمت متضاد هستند را در انسان قرار داد تا هر کدام در موقعیت خود به کمک و مدد انسان بیایند!در واقع حافظه؛ نعمت است از این لحاظ که برای حفظ معلومات کسب شده مفید است و فراموشی؛ نعمت است از این لحاظ که برای گذر از احساسات آدمی در لحظات سخت زندگی مفید است و ما نمی بایست به نیمه خالی لیوان نگاه کنیم که فراموشی؛ بخشی از دانستنیهای ما را نیز ممکن است حذف کند! بلکه باید از تا ثیر فو ق العاده آن در تعادل روان آدمی نیز آگاه باشیم!
سوال:علم بهتر است یا جهل؟!!
قطعا علم در ساختن امور دنیوی و امور اخروی مفید است!
علم در کشاورزی ؛ صنعت؛ پزشکی و تجارت به کمک انسان می آید و دنیای او را آباد می کند(امام نیز به این موارد به زبان قابل فهم در عصر خودشان اشاره می کنند!)
همچنین علم به ظرائف هستی قطعا انسان را بسوی خالق آن سوق می دهد و می تواند برای امور اخروی هم مفید باشد.
اما امام علیه اسلام جهل را نیز نعمت دیگر خدا می داند! یعنی اموری که انسان چون نمی داند بحال او مفید است!
مثلا جهل انسان از میزان عمرش از نعمتهای خداوند است ! انسان اگر علم داشت که چه زمانی میمیرد دو حالت داشت:
اول آنکه اگر عمرش کوتاه بود و این را می دانست ؛ زندگی برایش سخت و ناگوار می شد و پیوسته در غم آن بود که من عمری ندارم که در این دنیا تلاش کنم!
دوم آنکه اگر عمرش طولانی بود و اینرا می دانست؛ در لذات دنیا غرق می شد و به سمت عصیان وطغیان می رفت و با خودش می گفت: در آخر عمر؛ توبه خواهم کرد!
پس جهل انسان به مدت عمرش مفیدتر است از علم او به آن!!
یا مثال دیگرکه جهل مفیدتر است در مواردی ست که علم وآگاهی انسان؛ در توان و طاقت او نیست!مثلا اگر انسان از مکنونات قلبی دیگران نسبت به خودش آگاه بود( به طور ساده تر از آنچه که در درون دیگران درباره خودش می گذرد؛ اطلاع داشت!) می بایست ظرفیت بالایی داشته باشد تا بخاطر انتقادات پنهانی که نسبت به او دارند؛ رابطه عادی با آنها داشته باشد! و یا در مواردی که اسرار دیگران را می فهمید بطور مشابه...!
-----
خدایا ترا سپاس می گوییم که ما را از دوست داران صادق آل محمد (علیه اسلام) قرار داده ای!
خدایا ما را از پیروان حقیقی آن بزرگوار هم قرار بده!
شما رو نمی دونم. اما خودم گاهی که حدیثی مانند حدیث "افضل الاعمال، انتظار الفرج" (بهترین اعمال، انتظار فرج است) رو می شنوم، در دلم نقصی می بینم.
نقص از این لحاظ که دلم انتظار را درک نمی کند.
برای انتظار، باید شناخت. اگر چیزی را نشناسیم، نمی توانیم منتظرش باشیم.
در این حدیث، عملا انسان وادار می شود که فرج را از چند جنبه بشناسد. نه فقط شناخت. بلکه شهود کردن و در دل، کاملا درک کردن.
1. شناخت کسی که قرار است بیاید.
2. شناخت ویژگی های عصری که قبل از آمدن او، وجود داشته است (آخرالزمان).
3. شناخت ویژگی های عصری که با آمدن او، محقق می شود (جامعه مهدوی علیه السلام).
جالب است که قضیه به اینجا ختم نمی شود. تنها شناخت هم که انتظار نمی آورد!
باید از درون هم مهیا شد. یعنی درون خودمان را هم با این سه مولفه به نوعی پیوند دهیم:
الف. (در رابطه با مولفه اول): خود را طوری با او (مولا و صاحبمان علیه السلام) پیوند دهیم که عمیقا از دوری او دلتنگ شویم. یعنی محبت خود را با او به نحوی تقویت کرده باشیم که دلتنگ و منتظر زیارتش باشیم. آنقدر پاک شویم که او را روح پاکی که باید به او متصل شد، بدانیم. مانند قطره ای که به دریا متصل می شود. چرا که او ولی خدا و حجت او بر مخلوقات است. و این به معنی پیوند عاطفی و خُلقی و روحی با آن حضرت است.
ب. (در رابطه با مولفه دوم): آنقدر با آخرالزمان بیگانه شویم که روز به روز بی رغبت تر و دل آزرده تر از آن باشیم. کسی که در عصر آخرالزمان، ناراحتی ای احساس نکند، بدیهی است که منتظر خاتمه آن دوران هم نخواهد بود. این کار هم با وصل شدن به دین خدا ممکن است. اینکه آنقدر پاک شویم که روح ما، از هر لحظه بودن در این عصر، احساس عذاب و ناراحتی کند. به قول دعای عهد، بشود به این احساس او، "الغُمَّة" گفت.
ج. (در رابطه با مولفه سوم): طوری آماده فعالیت در سازمان و ساز و کار جامعه مهدوی علیه السلام باشیم که در دل، مشتاق آن لحظات باشیم. دلتنگ پیکار و مجاهده در راه حق باشیم. دلتنگ تلاش در یک دولت کریمه با حداکثر توان. این دلتنگ بودن برای مجاهده، می طلبد که اکنون هم اهل مجاهده و تلاش باشیم. یعنی در حال تلاش باشیم ولی با مشکلاتی مواجه باشیم که آرزوی آن حکومت را در سر داشته باشیم. به قولی، به مرزهای توانایی های این عصر رسیده باشیم که دلتنگ در نوردیدن این مرزها باشیم.
پس هنوز خیلی کار داریم که باید انجام دهیم تا منتظر باشیم.
باید همه، کمر همت ببندیم و این ماه پر برکت را برای نیت کردن در گام گذاشتن در این راه سخت، غنیمت بدانیم که انجام هر کار نیکی در این ماه به عون و کمک حق تعالی و نظر رحمت ویژه اش، آسان تر خواهد بود. که بدون کمک و نیروی او، هیچ کاری انجام نمی شود.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه.
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]