سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : پنج شنبه 93/4/26
ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : شنبه 93/3/24

ارباب رجوع: آقا می خواهم علت حذف یارانه خودم را بدانم.

مسئول: شما آقای … هستید؟

-بله.

-این عکس شما هنگام بنزین زدنه؟

-بله.

 -این هم ماشین شماست؟

-بله پرایده قربان.

-آقاجان شما داری بنزین سوپر می زنی ! اونوقت یارانه هم می خوای؟! برو آقاجان!برو تا جریمه ات نکردم…. نفر بعدی…

 

-سلام آقا می شه بگین چرا یارانه من قطع شده؟

-آقا جان این عکس شما توی تاکسی تلفنیه؟

-بله.

-تاکسی تلفنی سوار می شی  یارانه می خوای ؟ عجب رویی داری ! بروجانم ! برو… نفربعد…

 

 -آقا سلا….

-ببینم جانم این عکس قبر پدر شماست؟

-بله .

-اون دسته گل بزرگ رو هم شما رو قبرش گذاشتی ؟

-بله.

-الآن با این دسته گل 500هزار تومنی که رو قبر بابات گذاشتی یارانه می خوای ؟!!

بدم جریمت کنن بری بغل دست بابات؟…..نفر بعد….

 

 -آ….

-به به جناب آقای … ببینم این عکس درخونه شماست؟

-بله .

-اونم سطل آشغالتونه؟

-بله. چطور مگه؟

-آها….. ما توی اون سطل 4 تا استخون رون مرغ پیداکردیم. مرغای شما 4تا پا دارن ، اونوقت می خوای یارانه بگیری؟! فکر کردی ما نمی فهمیم؟……بعدی…

 

-سلا…

-آقای؟….آها ن یادم اومدآقای …ببینید آقا مامورای ما شما رودیدن که دوتا هندونه خریده بودید.

-خب!؟

-یعنی شما نمی فهمید؟ دوتا دوتا هندونه می خری می خوای یارانه هم بگیری؟

عجب مردمانی پیدا می شن!……بعدی…

 

 -آ….

-به به عجب ادکلنی زدی … اسمش چیه عزیزم؟

-قابل نداره …زارا.

-آقا شما هیچ می دونید یکی از کارمندای شرکت زارا طرفدار صهیونیست هاست؟ می خوای یارانه بگیری به صهیونیست ها کمک کنی؟…برو جانم تا ندادم….بعدی..

 

 -سلام آقا …من نه ماشین دارم نه ادکلن زدم نه هندونه خریدم نه استخون مرغ تو آشغالام پیدا شده. آخه چرا یارانه منو قطع کردید؟

مسئول به همکارش: راست میگه؟ ما هیچ مدرکی برعلیه اون نداریم؟

همکار: خیر قربان ! هرچه گشتیم چیزی پیدا نکردیم.

مسئول به ارباب رجوع: بیا جلو ببینم…..دهنتو بازکن….

آآآآآآآآآآ

-خوب که اینطور …ولی جانم دهان شما بوی شیر می ده . معلومه وضعت خوبه که شیر می خوری . برای همین هم یارانه ات قطع شده جانم …آره عزیز…برو جانم برو… برو ماخودمون بازیگریم . برو …




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : سه شنبه 93/2/23

نظرات متفاوت درباره تاریخ ایجاد تشیع

در مورد آغاز تشیع اظهارنظرهای متفاوتی شده و به طور کلی می‌‎توان این نظرات را چنین بیان کرد:
نویسندگان و محققانی که قائل‌‎اند که تشیع بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ ایجاد شده است و اینان نیز به چند دسته تقسیم می‌‎شوند:
نخست آن عده که قائل‌‎اند تشیع در روز سقیفه پدید آمده، همان روزی که جمعی از بزرگان صحابه به صراحت گفتند: علی ـ علیه‌السّلام ـ اولی به امامت و خلافت است.[1]
دسته دوم، پیدایش شیعه را مربوط به اواخر خلافت عثمان می‌‎دانند و انتشار آراء عبدالله بن سباء را در این زمان، به شروع تشیع ربط می‌‎دهند.[2]
گروه سومی نیز معقدند که شیعه در روز فتنة الدار (یعنی روز قتل خلیفه سوم) به وجود آمده است.
بعد از این پیروان علی ـ علیه‌السّلام ـ که همان شیعیان بودند، در مقابل خونخواهان عثمان و به اصطلاح عثمانیان قرار گرفتند؛ چنان‎که ابن ندیم می‌‎نویسد: وقتی که طلحه و زبیر با علی ـ رضی الله عنه ـ مخالفت کردند و جز به خونخواهی عثمان به چیز دیگری قانع نشدند و علی نیز خواست با آن‎‌ها بجنگد، تا سر به فرمان حق نهند، آن روز کسانی را که از او پیروی کردند، به نام شیعه خواندند و او خود نیز به آن‎‌ها می‎‌گفت: شیعیان من.[3]
ابن عبد ربه اندلسی می‌‎گوید: «شیعیان کسانی هستند که علی را بر عثمان تفضیل دادند».[4]
دسته چهارم، معتقدند که تشیع بعد از حکمیت تا شهادت علی ـ علیه‌السّلام ـ به وجود آمده است.[5]
دسته پنجمی نیز آغاز تشیع را به واقعه کربلا و شهادت امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ ربط می‎‌دهند.[6]

 
* تشیع ریشه در عصر رسول خدا (ص) دارد

در مقابل این‌‌‎ نظرات غیر قابل دفاع، محقّقانی قرار دارند که معتقدند: تشیع ریشه در عصر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ دارد.

از میان دانشمندان شیعه، مرحوم کاشف الغطا،[7] شیخ محمدحسین مظفر،[8] حسین زین عاملی[9]

و از میان علمای اهل سنت «محمد کردعلی» است که می‎‌گوید: عده‎‌ای از صحابه در عصر پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ معروف به شیعه علی بودند. [10]

با توجه به نظراتی مذکور می‎‌توان گفت: ایام سقیفه، اواخر خلافت عثمان، جنگ جمل، حکمیت و واقعه کربلا مقاطعی هستند که حوادثی در آن‎‌ها واقع شده که بر تاریخ تشیع تأثیر گذاشته‌‎اند؛ علاوه بر این‌‎که وجود شخصی چون عبدالله بن سباء مورد تردید است امّا این‌‎که تشیع در این مقاطع ایجاد شده باشد صحیح به نظر نمی‎‌رسد؛ زیرا اگر احادیث نبوی را مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید که نام شیعه پیش از همه، توسط رسول خدا، محمد مصطفی ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، در احادیث متعددی بر دوستداران علی ـ علیه‌السّلام ـ اطلاق شده است که به تعدادی از آن‎‌ها اشاره می‎‌کنیم که همه در منابع اهل سنت نقل شده است.
مسعودی نوشته است: عباس بن عبدالمطلب می‎‌گوید: «روزی نزد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم، ناگهان علی‌بن ابی‌طالب وارد شد، همین که چشم پیامبر به علی افتاد، چهره‌‎اش شکفته شد. عرض کردم: یا رسول‎الله شما به خاطر دیدن این پسر چهره‎‌تان باز شد!‌ فرمود: عمو!‌ بخدا سوگند که خداوند بیش از من او را دوست دارد؛ هیچ پیامبری نیست مگر این‌‎که اولادش از صلب خود اوست، امّا اولاد من پس از من از نسل علی هستند؛ وقتی که روز قیامت شود مردم را به نام خود و نام مادرشان بخوانند ـ به خاطر این‎‌که خداوند پرده‎‌پوشی کند ـ جز علی و شیعیانش که آنان را به نام خود و نام پدرانشان صدا زنند». [11]

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به علی ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: «خدا گناهان شیعیان و دوستداران شیعیان تو را بخشیده است». [12]

باز پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «تو و شیعیانت در حوض کوثر بر من وارد می‌‎شوید از آن سیراب شده و صورتتان مفید است و دشمنان تو تشنه و در غل و زنجیر بر من وارد می‌‎شوند».
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در ضمن حدیث طولانی درباره فضائل علی ـ علیه‌السّلام ـ به دخترش فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می‎‌فرماید: «یا فاطمه!‌ علی و شیعیان او رستگاران فردا هستند».[13]

هم‌‎چنین رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «یا علی!‌ خدا گناهان تو، خاندانت و شیعیان و دوستداران شیعیانت را بخشیده است...».[14]

باز رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «یا علی! آن‌‎گاه که روز قیامت شود من به خدا تمسّک می‎‌کنم و تو به دامن من چنگ می‎‎‌زنی و فرزندانت دامن تو را می‌‎گیرند و حتّی روایاتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خصوص بعضی از شیعیان وارد شده و جالب این‌‎که از زبان مخالفان شیعه نقل گشته است!‌ مثل روایتی که عایشه درباره حجر بن عدی نقل کرده است آن‎‌گاه که معاویه بعد از قتل حجر و یارانش، حج گزارد و به مدینه آمد، عایشه به او گفت: «معاویه! هنگامی که حجر و یارانش را می‎‌کشتی حلمت کجا رفته بود؛ آگاه باش از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ شنیدم که فرمود: جماعتی در محلی به نام «مرج عذراء» کشته می‌‎شوند که اهل آسمان‎‌ها به خاطر قتل آنان خشمگین می‎‌گردند.» [15]

چون این احادیث قابل انکار نیستند و محدثان بزرگ اهل سنّت نقل کرده‌‎اند، بعضی از نویسندگان اهل سنّت دست به تأویل ناروائی از آن‌ها زده‌‎اند؛
ابن ابی الحدید می‌‎گوید: «منظور از شیعه که در روایات متعدد، وعده بهشت به آنان داده شده است کسانی هستند که قائل به افضلیت و برتری علی ـ علیه‌السّلام ـ بر تمام خلق هستند، بدین لحاظ عالمان معتزلی ما در تصانیف و کتاب‎‌هایشان نوشته‌‎اند: در حقیقت ما شیعه هستیم و این حرف اقرب به سلامت و اشبه به حق است». [16]

ابن حجر هیثمی نیز در کتاب «الصواعق المحرقه فی الرد علی اهل البدع و الزندقه» ـ که کتابی در رد اعتقادات و مبانی شیعه است ـ هنگام نقل این احادیث گفته: «منظور از شیعه، در این احادیث شیعیان نیستند. بلکه منظور خاندان و دوستداران علی هستند که مبتلا به بدعت سبّ اصحاب نشوند». [17]

مرحوم علامه مظفر هم در جواب او می‎‌گوید: «عجیب است که ابن حجر گمان کرده، مراد از شیعه در این‌‎جا اهل سنّت هستند! و من نمی‌‎دانم این به جهت مترادف بودن دو لفظ شیعه و سنّی است؟ یا به جهت این‎‌که این دو فرقه یکی هستند؟ و یا اهل سنت بیشتر از شیعیان از خاندان پیامبر پیروی کرده و آنان را دوست می‎‌دارند؟» [18]

مرحوم علامه کاشف الغطاء نیز می‎‌گوید: با نسبت دادن لفظ شیعه به علی ـ علیه‌السّلام ـ می‎توان مراد را فهمید زیرا غیر از این صنف، شیعه دیگران هستند. [19]

ظهور معنای شیعه در احادیث و سخنان پیامبر آشکار و روشن است لذا ظهور شیعه به عصر پیامبر بر می‌گردد و این که برخی خواسته‌اند این معنا را تحریف کنند به خاطر این بوده است که از حقیقت فرار کنند، اینان در واقع خود را فریب داده‌اند به خصوص با توجه به این‌‎که مصداق شیعه در همان عصر پیامبر مشخص بوده است و عده‎‌ای از اصحاب پیامبر در این زمان مشهور به «شیعه علی» بودند. [20]

پس طبق احادیث موجود، نام شیعه پیش از همه، توسط رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر دوستداران علی ـ علیه‌السّلام ـ اطلاق شده است و حوادث دیگری مانند سقیفه، جنگ جمل، حکمیت و واقعه کربلا، بر تاریخ تشیع تأثیر گذاشتند.

*تشیع ادامه راه نبوت و ولایت رسول الله (ص) است

نکته مهم دیگر، در این‌باره این است که شیعه در ادامه مسیر نبوت و ولایت رسول گرامی به ولایت علی علیه‌السلام معتقد است و امام علی (ع) را جانشین بلا فصل رسول گرامی صلی الله علیه و آله در امور دین و دنیا می‌داند. لذا می‌شود گفت طبق ادله‌ای که شیعه برای ولایت و وصایت علی (ع) بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) دارد مانند برخی از آیات قرآن کریم و حدیث ثقلین، غدیر خم و ... تشیع، فرقه‌ای نیست که بعد از پیامبر اکرم (ص) ایجاد شده باشد بلکه اعتقاد به ادامه راه پیامبر (ص) توسط علی و فرزندان اوست که توسط پیامبر اکرم (ص) در ایام پر برکت ایشان توصیه و سفارش شده است و در مقابل، کسانی که ولایت و وصایت بلا فصل علی (ع) را قبول نکردند و این راه را ادامه ندادند غیر شیعه محسوب می‌‌شوند.

 
منابع

1. یعقوبی گفته: تعدادی از بزرگان صحابه از بیعت با ابوبکر امتناع کردند و گفتند: علی ـ علیه‌السّلام ـ اولی به خلافت است. (تاریخ یعقوبی، منشورات الشریف الرضا، قم 1414 هـ ق، ج 2، ص 124.)

2. مختار اللیثی، الدکتورة سمیرة، جهاد الشیعه، بیروت، دار جبل، 1396 هـ ق، ص 25.

3 . زین عاملی، محمد حسین، شیعه در تاریخ، ترجمه محمدرضا عطایی، انتشارات آستان قدس، چاپ دوم، 1375 هـ ش، ص 33 و 34 به نقل از الفهرست ابن ندیم، ص 249.

4 . ابن عبد ربه اندلسی احمد بن محمد، العقد الفرید، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1409 هـ، ج 2، ص 230.

5 . البغدادی، ابومنصور عبدالقادر بن طاهر بن محمد، الفرق بین الفرق، قاهره، 1367 هـ ، ص 134.

6 . مختار اللیثی، الدکتور سمیره، همان کتاب، ص 35، به نقل از برنارد لویس: اصول الاسماعیلیه، ص 86.

7. دفاع از حقانیت شیعه، ترجمه غلامحسین محرّمی، مؤمنین، چاپ اول، 1378، ص 48.

8 . تاریخ منشورات مکتبة بصیرتی، بی‎تا، ص 4.

9 . شیعه در تاریخ، ترجمه محمدرضا عطائی، انتشارات آستان قدس رضوی، ص 34.

10 . مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، مکتبة بصیرتی، بی‎تا، ص 9، به نقل از خطط الشام، ج 5، ص 251 ـ 256.

11 . زین عاملی، محمد حسین، همان مأخذ، ص 42، به نقل از مروج الذهب، ج 2، ص 51.

12 . ابن حجر الهیثمی المکی: الصواعق المحرقه، مکتبة قاهره، چاپ دوم، 1385، ص 232.

13 . اخطب خوارزم: المناقب للخوارزمی، منشورات المکتبة الحیدریة، نجف، 1385 هـ، ص 206.

14 . همان مأخذ، ص 209.

15 . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، منشورات الشریف الرضی، 1414 هـ ، ج 2، ص 231.

16. ابن ابی الحدید، شرح نهچ البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 20، ص 226.

17 . هیثمی، مکی، ابن حجر: الصواعق المحرقه، مکتبة قاهره، 1385 هـ ، ص 232.

18 . مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، منشورات مکتبة بصیرتی، بیتا، ص 5.

19 . دفاع از حقانیت از شیعه، ترجمه غلامحسن محرّمی، مومنین، چاپ اول، 1378، ص 48 و 49.

20 . سعد بن عبدالله اشعری این باره می‎گوید: نخستین فرقه، شیعه است.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : یکشنبه 93/2/14

او شهره بود هر نوع بدی در آن زمان است انجام داده، در عین حال چند امتیاز داشت: یکی اینکه دهه عاشورا چند روضه خوانی داشت و در این دهه به سر خودش گل می‌مالید و جلوی در حسینیه می‌نشست. یکی دیگر از کارهایش این بود که در یکی از شب‌های سوم یا هفتم یا شب اربعین امام حسین(ع) دسته‌ای حرکت می‌داد که تمام هیئت و دستجات معروف هم کمک می‌کردند و این دسته یک دسته بسیار بزرگی بود و خود طیب در آنجا گل به پیشانی مالیده، در جلوی دسته حرکت می‌کرد. در مجلس دهه عاشورای مرحوم طیب، آقای شیخ باقر نهاوندی منبر می‌رفت و منبر ایشان هم معمولاً تند بود و شاید از تندترین‌ها علیه رژیم بود .

یکی از آنجاهایی که نصیری برای مرحوم طیب خط و نشان می‌کشید همین مسئله روضه عاشورا بود. طیب را خواستند و گفتند: «روضه را تعطیل کنید»، گفت: «من چاکر امام حسین هستم و نمی‌توانم روضه را تعطیل کنم، شما تعطیل کنید که من بگویم شما تعطیل کردید». گفتند: «پس این آخوند را نگذار برود بالای منبر». گفت: «من دعوتش کردم و نمی‌توانم که به هم بزنم». گفتند: «پس بگو مزخرف نگوید». گفت: «مزخرف نمی‌گوید». گفتند: «راجع به شاه و دولت صحبت نکند». گفت: «من یک عمله میدان هستم، مرا چه به اینکه بگویم روحانی و واعظ چه بگوید، من دعوت می‌کنم و پای منبر می‌نشینم. من چاکر امام حسین هستم. من نه می‌توانم تعطیل کنم، نه می‌توانم بگویم او نیاید، نه می‌‌توانم بگویم این حرف‌هایی که می‌زنید نزند». به همین دلیل برای مرحوم طیب خط و نشان کشیدند. یکی از مجالس در جنوب شهر که واقعاً امواجی را در منطقه پخش می‌کرد همین صحبت‌های آقای شیخ باقر نهاوندی بود که در آنجا منبر می‌رفت.

منابر و مجالس در سطحی پیش رفت که خود ماها که خادم منبر بودیم – به خصوص با هدایت حضرت امام به عنوان مرجع تقلید – فکر نمی‌کردیم این قدر خوب پیش برود و اثرگذار باشد. از تهران هم به حومه و شهرستان‌ها امواج می‌رفت و سطح منابر در آنجاها هم – هرکجا اصالتاً سطح بالایی نداشت – به تبع سطح بالایی پیدا می‌کرد. این حرکت و موج را می‌توان دومین علت و زمینه برای شکل‌گیری 15 خرداد دانست.

راهپیمایی روز عاشورا

چند روز قبل از عاشورا، ما خدمت امام رفتیم و از ایشان استدعا کردیم که اجازه بفرمایید به عنوان هیئت دینی در تهران، یک دسته بزرگی غیر از همه دسته‌ها داشته باشیم. حضرت امام فرمودند: «چه تفاوتی با دیگر دسته‌ها می‌تواند داشته باشد؟» عرض شد: «ما می‌خواهیم به جای اینکه از یک مسجد یا از یک حسینیه یا از یک هیئت بیرون بیاییم و به منزل بزرگان یا به امامزاده‌ها برویم، می‌خواهیم از یک حوزه علمیه و مسجد بیرون بیاییم و به دانشگاه برویم و در مسیر به مسجد و حوزه‌ علمیه دیگری ختم کنیم».

فرمودند: «چگونه؟» عرض کردم:«از مسجد حاج ابوالفتح در میدان شاه – میدان قیام امروز – حرکت کنیم و به دانشگاه تهران برویم و از آنجا به مسجد شاه – که امروز مسجد امام است و حوزه علمیه صدر در آنجاست – ختم کنیم». امام فرمودند: «دیگر از ویژگی‌های این دسته چه هست؟» عرض کردیم: «نمی‌خواهیم که علم و کتل و شبیه و تعزیه و اینها حرکت بدهیم، ما می‌خواهیم فقط پرچم‌های بلند و پارچه‌ نوشته‌هایی را حمل کنیم که شعارهایی بر روی آنها نقش بسته باشد؛ می‌خواهیم که با قرائت قرآن و با شعارهایی که توصیه فرمودید، شعرای ما مناسب زمان مصیبت‌هایی که بر اسلام و مسلمین هست بیان کنند، ما این شعارها را می‌خواهیم داشته باشیم. و حرکت هم بسیار منظم و پیش‌بینی شده باشد و هر نوع حادثه‌ای را هم پیش‌بینی کردیم».

حضرت امام اجازه فرمودند و قرار شد که ما از مسجد و حوزه علمیه حاج ابوالفتح در میدان قیام امروز حرکت کنیم و در میدان بهارستان، جلوی مجلس شورای توقفی داشته و سخنرانی‌هایی انجام شود. از آنجا به سمت دانشگاه تهران حرکت کرده و جلوی دانشگاه نیز توقف و سخنرانی‌هایی ایراد شود و از آنجا به طرف مسجد امام امروز و حوزه علمیه صدر که در کنار مسجد اما ماست حرکت و در آنجا برنامه را ختم کنیم.

قبل از برگزاری این برنامه نصیری رئیس ساواک از مرحوم طیب حاج رضایی خواست که این برنامه را به هم بزنند و نگذارد که این برنامه انجام بشود، و در توجیه این کار گفته بود که من نوکر امام حسین هستم، من چاکر امام حسین هستم، من خودم دسته دارم، من کجا می‌توانم دسته را به هم بزنم، من هرگز چنین کاری را نمی‌توانم بکنم. وقتی که خیلی اصرار کردند او در جواب گفت که من این کار را نمی‌توانم بکنم، می‌خواهید که به خود شاه هم بگویم که من نمی‌توانم این کار را بکنم.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : سه شنبه 92/12/6

حتما برای شما به عنوان یک تولید کننده اطلاعات پیش آمده که بعد از نوشتن یک مطلب خوب و انتشار آن در سایت خودتان، این مطلب رو بدون ذکر منبع در دیگر سایت ها ببینید و به شدت عصبانی شده باشید.

امروز قصد دارم ابزاری را معرفی کنم که وضعیت مطالب کپی شده از سایت شما را نشان می دهد.

سایت Tynt.com این امکان را دارد که پس از عضویت در آن و قرار دادن یک اسکریپت کوتاه در سایتتان بتوانید مطالب کپی شده سایت خود را رهگیری کنید.

فرض کنید فردی بی وجدان در سایت های خوب و با کیفیت دنبال مطالب جذاب می گردد و بلافاصله با سه حرکت موس مطلب شما را از آن خود می کند. حرکت اول  انتخاب متن، حرکت دوم زدن copy و حرکت سوم زدن paste… سایت Tynt حرکت چهارم را به آن اضافه می کند و آن چیزی نیست جز اضافه شدن لینک مطلب شما پایین مطلب کپی شده….

حالا بازم تصمیم با کپی کننده مطلب سایت شماست که لینک رو پاک کنه یا نه. اما نظر شخصیه من اینه که اینجور افراد اینقدر بی توجه هستن که حتی متوجه درج لینک شما نمی شوند و شما حداقل یک لینک با ارزش از سایت اون ها می گیرید.

اما حالت دیگه اینه که طرف لینک شما رو پاک کنه، بازم حداقل می تونید ببینید که چند بار مطلبتون کپی شده و کدوم مطلبتون برای خواننده ها جذاب تره…

این موضوع در مورد شبکه های اجتماعی و مطالب کپی شده و اشتراک گذاری شده هم صدق می کنه

علاوه بر همه اینا می تونید تو پنل خودتون تعداد ورودی از لینک های گرفته شده از سایت ها و شبکه های اجتماعی ، ورودی و خروجی کلمات کلیدی سایت شما و مواردی دیگر رو مشاهده کنید.

نحوه ثبت نام بدین صورت است:

1- تکمیل فرم عضویت و معرفی سایت

2- قرار دادن اسکریپت tynt در سایت شما. لازم به ذکر است که برای قالب های مختلف سایت ها مانند ورد پرس راهنمای گام به گام تصویری نیز وجود دارد. ( به عنوان مثال برای سایت های ورد پرس اسکریپت باید بلافاصله قبل از بسته شدن تگ head پوسته سایت قرار گیرد، قبل از <head/>)

3- در انتها تست وجود اسکریپت در سایت شما

4- و تمام….

حالا شما دارای یک پنل هستید که می تونید وضعیت سایتتون رو زیر نظر داشته باشید.




ارسال توسط نشریه حضور
<      1   2   3   4   5   >>   >

اسلایدر