سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

از کیفیت مذخرف کفش های تن تاک و سایر این محصولات بگذریم میرسیم به نحوه افتضاح تبلیغات این اجناس !

تنها یک ابله می تونه این تبلیغ رو بسازه که در اون یک گروه از بانوان ایرانی از یک مدل و یک رنگ کفش ورزشی استفاده کنن!

شما کدوم خانم ایرانی رو دیدن که حاضره یک محصول حتی شبیه به اجناس موجود در میان دوستان یا نزدیکان رو استفاده کنن؟!

بعد اونوقت یعنی چی؟ کتونی ورزشی فقط در دو رنگ و دو مدل هم برای خانم ها و هم برای آقایان؟

بخدا دبه خیارشور شرف داره به برخی از این عوامل تبلیغاتی و رسانه ای!

گوشی GLX هم که همچنان راحت تو جیب جا میشه!




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : جمعه 93/3/30

سلام کاربران محترم پارسی بلاگ

میدونم به من ربطی نداره و رابطه کاری با مجله پارسی نامه ندارم و نباید تو اموری که بهم ربط نداره دخالت کنم

ولی باور کنید برای انرژی که دوستانم برای مجله پارسی نامه میگذارند و نتیجه ای که باید بدست بیاد هیچ وقت هیچ وقت دست نمیاد دلم میسوزه

بزرگترین و مهم ترین مشکل مجله از اول کار تا به حالا مشکل بصری است و عدم ارتباط بصری مخاطب با مجله


هدر ساده و بدون رنگ و لعابی که با بدترین نوع فونت پارسی نامه در آن درج شده

محدود کردن مجله به مخاطبین پارسی بلاگ که در هدر هم درج شده است

دیدن تعداد فوق العاده زیادی از لینک ها که باعث سردرگمی خواننده می شود

عدم وجود عکس برای بسیاری از لینک ها

نمایش دسته بندی ها با کلیه لینک های زیر مجموعه

عدم بخش معرفی در مجله ... معرفی در وبی به صورت جداگانه درج شده و بروز نمی باشد ... برای مثال من مدت ها است از مجله کنار رفتم و به سردبیر هم اطلاع رسانی انجام شده ولی اسمم هنوز در لیست وجود دارد !!!!

عدم وجود مکانی برای معرفی لینک توسط همراهان در خود مجله

در بسیاری از موارد برای ایام خاص و رویدادهای مهم ملی و جهانی مطلبی در مجله وجود ندارد ... مثلاً ولادت امام عصر (عج) انتظار می رود تیتر یک مجله به این مهم اختصاص یابد ولی دبیران باید بنشینند تا یک نفر دلش بسوزد و نوشته ای با این موضوع بنگارد ... وگرنه تیتر یک ما خالی می ماند

نمایش لینک افرادی که مطالب برگزیده دارند به شکل کاملاً نا زیبا

عدم وجود مکانی برای لینک های پر بازدید و یا نمایش تعداد بازدید هر لینک

عدم تبلیغات کافی

نداشتن لوگو جهت درج در وبلاگ هواداران

اکتفا به تیتر و نداشتن رو تیتر و سوتیتر و ...........

در پایان باید عرض کنم که مشکلات مجله بسیار است و در بالا فقط به تعدادی از آن برای با صدم اشاره شد

امید است کمی مسئولین با فوریت بیشتری اقدامات لازم را مبذول نمایند




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : شنبه 92/7/27

روی حسابم با بعثی ها نیستا // با بعضی ها است

یادش بخیر یه زمانی مادران شهدا خواب امام (ره) رو میدیدند


آخه یکی نیست بهشون بگه با شکم پر که نمیشه خواب امام پا برهنگان رو دید

روح خدا بزرگ تر از آن است که در خواب شما بگنجد

خمینی (ره) مظهر بیداری بود

به اینا روووووووو بدیم خواب میبینند یوسف گرگ ها رو خورده و قحطی می آید در این سرزمین پس از هدفمندسازی فتنه جدیدشان

ای کاش یه چیزایی رو فراموش نکنیم

هیچ میدونید ما دقیقاً چند تا مادر شهید داریم که نمیدانند مزار فرزندشان کجاست؟

هیچ میدونید هر روز به روزشمار ایام یتیمی چند فرزند شهید اضافه میشود؟

هیچ میدونید وقتی هنوز سالگرد اولین پسرت نیموده خبر شهادت آن یکی را هم بیاورند یعنی چی؟

برای ما هر روز عاشورا است.

ما منتظریم تا در آخرین ایستگاه تاریخ بیعت ماه را با خورشید ببینیم و با مادران شهید بگرییم چون ابر در بهاران و بگوییم

کجائید ای شهیدان خدایی ..... 




ارسال توسط نشریه حضور

کمتر از 2 هفته به یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری مانده اما مساله اینجاست که کمتر از 3 روز به بیست و چهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) باقی مانده. حقاً که این «مردمسالاری باشکوه دینی» را به حضرت روح‌الله بدهکاریم. گرامی باد یاد امام. یاد امام، یاد همه شهداست. یاد «دلی آرام، قلبی مطمئن، روحی شاد و ضمیری امیدوار»، آن‌هم با لحن زیبای خامنه‌ای. باید هم «آقا» وصیتنامه امام را می‌خواند.

اماما! با وجود چنین خلف صالحی، ما نیز دل‌مان آرام است. رای‌مان شاید فرق کند اما بیعت‌مان یکی است؛ «سیدعلی حسینی خامنه‌ای»... همان نازنین که گفتی؛ «لیاقت رهبری دارد».

دشمن، با ما بر سر حتی برگزاری «یک» انتخابات ریاست جمهوری بعد از شما، شرط بسته بود؛ فکر 7 تا را که اصلا نمی‌کرد!

اما اماما! هر وقت که ما چونان این کلمات و جملات، خواستیم تشکر کنیم از امام خامنه‌ای، رهبر برای ما از شما سخن گفت، از امام خمینی. از خود گذشت و از شما گفت؛ «این انقلاب، بی‌نام امام خمینی، در هیچ کجای جهان، شناخته شده نیست».

نشد یک سخنرانی از ایشان بشنویم، یاد شما در آن نباشد. اگر تو می‌گفتی، «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، ایشان هم نشانی «دست قدرت خدا» را به ما می‌دهد. خدا و خمینی... همه حرف «آقا» با ماست. هم متخلص و هم متخلق به «امین» است.

رای اصل کاری ما، روز 24خرداد و 2 خرداد و 3 تیر نیست؛ تا 14 خرداد هست، تا 22 بهمن هست، تا 9 دی هست، این روزها دیگر کیست و چیست؟! فقط در قیاس با دموکراسی دروغین غرب است که ما به 24 خرداد 92 ی‌مان، به لطف خدا پز خواهیم داد، و الا رای ما، همه عظمتش مدیون بیعت ماست. رای ما عوض می‌شود؛ آنچه تغییر ندارد، بیعت ماست. و ما فقط در امتداد بیعت لایتغیرمان، رای می‌دهیم. اماما! درود می‌فرستیم بر ضمیر امیدوار تو. خداوند بر درجات عالیه‌ات اضافه کند.

به آمریکایی‌ها حق می‌دهم گاهی در امور داخلی ایران مداخله کنند! تقصیر دودمان پهلوی است! بد‌عادت بار آورده‌اند این یانکی‌ها را!

وزیر خارجه آمریکا، از خواب که بلند می‌شود، هنوز فکر می‌کند زمان شاه است! شورای نگهبان اعلیحضرت زپرتی، کاخ سفید بود! این برود! آن بیاید! این باشد! آن نباشد! دم شورای نگهبان جمهوری اسلامی گرم، که به عدد همه روزهای انقلاب، پهن هم بار اتاق بیضی نکرده!

هر که از ظن خود، و به نفع گروه خود توشه بر‌می‌دارد. همان رهبری که از تکلیف و حجت شرعی سخن می‌رانند، ندانم‌کارهای جاهل را نخستین کسانی می‌دانند که قابل شماتتند. پس جهل، حجت شرعی نیست! همان رهبری که از بزرگواری تعریف کرده‌اند، از بزرگواران دیگری نیز تعریف کرده‌اند. پس نباید همه ملاک‌ها را در فلان و بهمان تعریف فروکاست! همان رهبری که فتنه را با سرانگشت تدبیر خود به یوم‌الله 9 دی رساند، دایره اصحاب انقلاب را بسی گسترده‌تر از سفره کوچک گروه‌های سیاسی می‌دانند!

همین چند مناظره‌ای که از رسانه ملی پخش شد، موید نکته جالبی بود. این همه رسانه‌های هنوز هم زنجیره‌ای نیز دیوانه‌های زنجیره‌ای بی‌بی‌سی و غیره مدام در بوق می‌کردند که، «اصولگرایان، اقتدارگرا هستند، تندخو هستند، محافظه‌کارند، بر سر مردم، منت می‌گذارند، از موضع بالا و از صندلی قدرت با خلق‌الله سخن می‌رانند و چه و چه».

مردم اما نحوه رفتار و گفتار نامزدهای اصولگرا را خود بهتر می‌توانند قیاس کنند با تبختر و غرور شیخ دیپلمات!

واقعا انصاف قالیباف، متانت حداد، وقار ولایتی و نجابت جلیلی کجا؟! سخن گفتن حسن روحانی کجا؟!

گمانم طلب داشت از همه مردم، از همه جا و همه کس، حتی از مجری بنده خدا! گمانم از همه طلبکار بود، حتی از خون شهدای هسته‌ای!! گمانم یک چیزی هم بدهکار شدند «علیرضا و آرمیتا»!! و گمانم از همه طلبکار بود، الا جک استراو انگلیسی!!

آقای شیخ دیپلمات! مردم از غرور و اشرافی‌گری و نگاه از موضع بالا و خطابه همراه با منیت و منم منم، بدشان می‌آید. بی‌خود نیست که در نظرسنجی‌ها هر چه بیشتر با غرور حرف می‌زنی، کمتر بالا می‌آیی!!

آنچه مردم از جمیع نامزدهای اصولگرا دیدند، چیزی جز ادب و اخلاق و بزرگواری و حسن‌ظن نبود؛ خواه با برنامه، خواه بی‌برنامه! و این وسط، چقدر خنده‌دار و مضحک است که یکی در مایه‌های شما، با این همه خوی اشرافی و غرور، می‌گویید، «آقای عابدینی! مردم باید بدون لکنت زبان با حاکمان‌شان سخن بگویند!!» آقای شیخ دیپلمات! سازش شما فقط با دشمن است... سر جنگ داری با این مردم پابرهنه! ما تا الان فکر می‌کردیم انرژی هسته‌ای در دوران شما تعلیق شد؛ نگو ادب و رفتار و گفتار و سکنات‌تان هم معلق و لنگ در هواست!!

اگر عروسی را بالاخره به اندکی دست و آواز می‌شناسند، و اگر عزا را به مقداری اشک و خرما، من یکی معتقدم، نه به آن شوری شور که به جای آسفالت خیابان، رسما روی پوستر نامزدها راه می‌رفتیم، نه به این بی‌نمکی که انگار نه انگار کمتر از 2 هفته دیگر، انتخابات ریاست جمهوریِ جمهوری اسلامی است!! یادمان نرود همان رهبری که نامزدها را از بریز و بپاش پرهیز دادند و از اسراف نهی کردند، صحه گذاشتند بر شور و شوق انتخابات و گرم بودن فضای تبلیغات.

اگر قرار است این دوره از انتخابات، اسراف کمتر شود، عالی است اما... «عروسی را بالاخره به اندکی دست و آواز می‌شناسند، و عزا را به مقداری اشک و خرما».

اینجا هم اعتدال رهبر نمایان است. گاهی می‌بینم بعضی از خطبای جمعه و جماعات، چنان علیه اصل تبلیغات و نه اسراف در تبلیغات!! سخنرانی می‌کنند که نامزدهای بنده خدا هیچ‌کدام جرات نمی‌کنند یک پوستر بچسبانند!!

بابا! انتخاباته مثلا...

نفرت نپراکن، پوسترت را بزن!

اسراف نکن، پوسترت را بزن! زیاد نزن، پوسترت را بزن!

در و دیوار و کف خیابان را پر نکن، پوسترت را بزن...

بزن همان جایی که شهرداری معین کرده... ناسلامتی انتخاباته‌ها!!

***

سخن آخر

اماما! هنوز روی ویلچر نشسته‌اند جانبازان قطع نخاعی... هنوز تیر می‌کشد قلب ساسان... هنوز «ثارالله» پر از بچه‌های اروند است... هنوز خیابان انقلاب، مالامال از مرد است... دست نوازشی! ‌های‌های اشکی! تفسیر حمدی!...

اماما! هنوز مادران شهدا قبل از نشستن بر سر مزار جگرگوشه‌شان، رو به مرقد می‌گویند، «السلام علیک یا روح‌الله»... و هنوز شعار بسیجیان این است؛ «حزب فقط حزب‌الله، سیدعلی روح‌الله».




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : پنج شنبه 91/7/27

آهای بی حجاب:

دنیای اطراف ما پر شده از تبلیغات و رقص تصویر رسانه ها، همان ها که آزادی را از عقل بشر گرفته اند، و افسارش را به آنجا می کشند که خودشان می خواهند، همان طویله ای که یک دربش به سوی بدبختی و عصیان خود و جامعه باز می شود.

آهای بی حجاب:

سکولاریست دروغی کثیف است و راهی به سوی جهنم، اسلام راهش در خانه و کوچه و خیابان و جامعه و اداره و کارخانه یکی است، که به خدا ختم می شود، در مسجد مومن بودن و در جامعه آزادی ظاهری داشتن همان آبنبات سمی است که هلاکتت را در پی دارد.

آهای بی حجاب:

در شب های قدر که قران بر سر می گذاری و خدا را به خودش و به ائمه(ع) سوگند می دهی، نکند مثال قران بر سر نیزه رفتن باشد و اینجا نه جماعتی را، بلکه خودتان را گول بزنید، که مومن و مسلمان و خداپرست هستید، در حالی که این قران بزرگترین نهی کننده از بی حجابی و بی بند و باری و بی عفتی است.

آهای بی حجاب:

این قران، همان قرانی است که با خواندن آیات حجاب و عفافش، برق از سرت می پرد، نکند قران را بی تعقل بر سر گیری، که خدا برای محلی که قران بر ان گذاردی، و برای عقلت بسیار سفارش کرده است.

آهای بی حجاب:

در کوچه و خیابان که قدم می گذاری، چشم های زیادی تو را به آغوش نگاهشان می کشند، و تو بدون اینکه بخواهی معشوقه خیالی هوسرانان جامعه می شوی و نه موجودی که لایق احترامی، و می شوی عامل امتحان آنها که نمی خواهند چهره و هیکل تو بشود عامل گناهشان.

آهای بی حجاب:

حضرت زهرا (س) واقعیت دارد، همو که بهانه خلق این جهان می خوانیمش، همو که کوری به خانه رسول الله(ص) وارد می شود و ایشان چهره می پوشاند و در جواب اینکه دخترم چشمانش نمی بیند، می گوید:من که می بینم...

آهای بی حجاب:

کاش لحظه ای را سوای فکر کردن به تقابل با نیروی نظامی و بازدارنده از بی حجابیت، و لحظه ای فارغ از تفکر اینکه می خواهند آزادیت را به ظاهر از تو سلب کنند، به این می اندیشیدی که اصلا ً چرا در قران و حدیث و کلام بزرگان، اینقدر به پوشش تو سفارش شده است، و آیا همه این ها اشتباه می کنند و داعیان حقوق زنان در غرب که می خواهند تو را عامل هوسرانی خود کنند درست می گویند؟

آهای بی حجاب:

سکولاریست دروغ می گوید، او می خواهد تو تا جوان هستی، بشوی خوراک شهوت و حیوانیت و وقتی به حکم قانون زیستن به سنی در آمدی که خیلی از هم ردیفان تو در سن پایینتر جایت را می گیرند، مثل دستمال کاغذی یک بار مصرف به سطل فراموشیت بسپارد، و همه آن حقوق ها و آزادی ها تا آنجا معنی پیدا می کند که تو طراوت و زیبایی خدادادیت را داری و بعد از آن تو میمانی و ...

آهای بی حجاب:

به این فکر کن که پسر و یا مردی به خاطر دیدن تو به گناه کشیده می شود، و به جای درس و دانشگاه و مدرسه و کارخانه و اداره و رسیدگی به خانواده اش، هوس تو را دیدن و تو را داشتن، به جایی برساندش که ، جایی و با کسی دیگر خیال و هوسش کار دستش بدهد. و تو شده ای عامل بدبختی فردی و جامعه ای ...

آهای بی حجاب:

شاید به احتمال یک در هزار آخرتی هم وجود داشته باشد، آن وقت نمی ارزد چند صباحی را خود نگه داری کنی تا ترس از آینده ای مبهم که نمی توانی بفهمی با تو چه می کنند، آخرین روزهای عمرت را به ترس و لرز و ذلت نگذرانی؟ و به اسم خوشنودی خلقی و گیر آوردن کاری با خود کاری کنی، که خدایت ناراضی باشد، و تو که رضایت خلق بی ارزش را به خدای بزرگ ترجیح داده ای...

آهای بی حجاب:

امروز تو با نیروی انتظامی نمی جنگی ...

امروز با ستاد ها و ارگان های امر به معروفی نمی جنگی ...

امروز این مسلمانان به نظر عقب افتاده نیستند که با آنها می جنگی ...

تو امروز سربازی از سربازان شیطانی و بر علیه خدا و قران می جنگی، و نمی دانم می توانی حس کنی لشکری که در آن می جنگی، شاید بسیار پر طرفدار و پر جمعیت باشد، و به ظاهر دارای حقانیت، ولی شکست برای این لشکر از زمان های دور پیش بینی شده است...

به خود بیا..........




ارسال توسط نشریه حضور
   1   2   3   4      >

اسلایدر