مستند عمو حسن شرح ساده ایی بر زندگی پدر شهید ابراهیم رضایی که خادم باصفای مسجد هم هست و روایتی از مادر این شهید که غم فرزندش هنوز برایش تازه است.
باتوجه به نا مفهوم بودن بخشی از صدا بهتر است از زیرنویس استفاده نمایید
.:دانلود با کیفیت متوسط:. 36مگ
.:دانلود با کیفیت خوب:. 66مگ
.:دانلود با کیفیت عالی:. 117مگ (جدید)
.:دانلود زیرنویس فارسی و انگلیسی:. (جدید)
.:مشاهده در آپارات:.
.:باز نشر شده در سایت عمار نامه:.
.:مشاهد در یوتیوب:.
پدر شهید آنقدر در محله به خوبی مشهور است که همه او را عموحسن صدا می کنند.
آقای میرزایی تصویر بردار ما بودند، ایشان تا آن وقت عموحسن را ندیده بود و اصلاً بچه آن محل هم نبود وقتی می خواست با او صحبت کند به او می گفت، عمو حسن!
وقتی می نشینی پای حرفشان حس می کنی در مقابل کوه ایستادی
پدری که هنوز می گوید پشیمان نیست که فرزند 19 ساله اش کشته شد و مادری که حس مادریش از اشک های جاری پر مهرش نمایان است
اما به فرزندش که غیرت داشته و نگذاشته ناکسان به آب و خاک این کشور کوچکترین دست دارزی کنند افتخار می کند
مادر روز و زمان شهادت فرزندش را دقیق به یاد دارد
وقتی از توقعش از جوان های امروزی می پرسی پاسخ ساده و کوتاهش حس تکلیفی روی دوشان می گذارد که تا بحال حس نکردیم.
وقتی از سختی ها می گویم با لبخند روی لبشان جواب ما را می دهند، انگار حالشان مثل ما نیست که با قدری سختی کم بیاورند.
از مسجد می گوید از سختی ساختش و از اینکه فرزندش به او گفته خادم مسجد بمان و او سی سال است به حرف پسرش مانده و هنوز خادم مسجد و عمو حسن یک محله است...
اینکه وقتی در محله پرس و جو می کنی دیگر کسی شهید ابراهیم رضایی را یادش نیست، خیلی ها فقط اسم او را شنیده اند ، اما همه عمو حسن را می شناسند
وقتی مزاحمشان شده بودیم که ضبط بگیریم آنقدر تشکر کردند که خدا می داند...
مادر شهید هنوز هم داغ ابراهیم برایش تازه بود، صحبت از ابراهیم که می شد اشک از چشمانش سرازیر می شد،
وقتی هم که می خواست ما را دعا کند هی می گفت ابراهیم ام شفاعت تان را بکند
اولین اکران شب میلاد امام حسن علیه السلام تو مسجد محل بود،
فرستادیم به بهانه جشنواره یکی یا دو جای دیگر هم اکران شود،
الآن هم از طریق فضای مجازی در دسترس شماست
ببینید یک پیرمرد 80 ساله چه قدر سر زنده و با نشاط است و در تمام وجودش مهر پسرش نمایان است
چــــــــرا به لوله ای که آب از آن خارج می شود می گوییم "شیر"؟
در سال های دور ایران؛تنها دوشهر بیرجند و تبریز آب لوله کشی داشتند که آن صنعت را از روسیه به امانت برده بودند.و در کلان شهری مثل تهران مردم از آب چاه که تمیز و سالم نبوداستفاده می کردند.در شهر تهران تنها سه قنات وجود داشت که آن هم متعلق به سه سرمایه دار تهرانی بود.یکی از این قنات ها که به سرچشمه معروف بود(وهست) متعلق به سرمایه داری بود که بچه دار نمیشد.او نذر کرد اگر بچه دار شود؛ برای تهرانیان آب لوله کشی فراهم کند. پس از مدتی بچه دار شد و برای ادای نذرش به اتریش رفت تا مهندسانی را از آنجا برای لوله کشی آب بیاورد.در هر کشوری حیوانی که برای آنها مقدس است را بر سر خروجی آب می گذاشتند.مثلا در فرانسه سر خروس استفاده می کنند.او دید در اتریش،هر جا خروجی آب است؛سردیسی از شیر هست.پس بر سرچشمه آب که برای مردم فراهم کرد،سر شیری گذاشت.و مردم هروقت برای برداشتن آب به آنجا می رفتندومی گفتند: رفتیم از سر شیر آب آوردیم!
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]