با پایان یافتن شبهای نورانی قدر، ماه مبارک رمضان نیز به پایان نزدیک میشود و فرصت اندکی برای نجوای «إِلَهِی لا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِکَ وَ لا تَمْکُرْ بِی فِی حِیلَتِکَ...» باقی مانده است.
دعایی که در مشهورترین کتاب ادعیه شیخ طوسی یعنی «مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد» آمده و نقل شده است
امام زینالعابدین(ع) در ماه رمضان پس از اقامه نماز شب و هنگام فرا رسیدن، این دعا را قرائت میکردند.
این دعا به روایت شیخ ابو محمد هارون بن موسی تلعکبری به اسنادش از حسن بن محبوب زراد از «ابوحمزه ثمالی» از امام سجاد(ع) باقی است.
اما ابوحمزه ثمالی کیست؟
در جلد نخست دانشنامه امام رضا(ع) آمده است: ابوحمزه ثابت بن ابیصفیه (دینار)، از شخصیتهای برجسته و مورد احترام شیعه، به حکم انتسابش به تیره ثماله یا اسکان در منطقه ثماله، به لقب «ثمالی» معروف شده و مورد مدح امام رضا(ع) قرار گرفته است.
برابر قول مشهور، وی از اصحاب و روایات چهار تن از معصومان، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام کاظم(ع) بود.
او امام رضا (ع) را درک نکرد و طبعاً راوی حدیثی از آن حضرت نیست، اما به اعتبار موقعیتی که در عالم تشیع داشته، مورد مدح و تمجید آن حضرت قرار گرفته و این ستایش در بسیاری از کتب رجالی شیعه انعکاس یافته است.
امام رضا(ع) درباره او فرمودهاند: ابوحمزه در زمان خویش مثل سلمان یا لقمان در زمان خود بود، بدان سبب که به چهار تن از ما، یعنی علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد و در برههای موسی بن جعفر خدمت کرده و با چهار تن از ما رفت و آمد داشته است.
نقل 107 حدیث توسط ابوحمزه ثمالی
اندکی تأمل درباره دو شخصیت پیش گفته که ابوحمزه به آنان تشبیه شده، عظمت وی را بیش از پیش آشکار میسازد.
پیامبر (ص) «سلمان» را به اعتبار جلالت و والاییاش از اهل بیت خود دانسته بود و لقمان نیز به حکمت و دانایی شهره تاریخ است، به گونهای که نبی مکرم اسلام(ص) خود را بدو تشبیه میکند. بنابراین، سخن امام نشان از کمال و حکمت ابوحمزه دارد.
بهرغم این مکانت و بزرگی ابوحمزه، از زندگینامه وی اطلاع چندانی در دست نیست و منابع تاریخی و حدیثی از زندگی، و ولادت، رشد، خاندان و نیز فعالیتهای مذهبی و اجتماعیاش سخن در خوری ارائه نمیکنند.
البته آوردهاند وی کوفی، از موالی مهلّب، ازدی و از راویان بزرگ است که در سلسله 107 حدیث قرار دارد. یعقوبی نیز او را از فقهای عهد ابوالعباس سفاح (خلافت 132-136ق) معرفی میکند.
اعتبار ابوحمزه نزد اهل تسنن
با اینکه اهل سنت کمتر از روایان شیعی نقل روایت میکنند، به ویژه آنگاه که مورد توجه خاص این مذهب باشد، ابوحمزه از کسانی است روایاتش به فراوانی مورد توجه آنان قرار دارد، چنانکه ابن عساکر در جاهای مختلف و ابنکثیر در موارد بسیار با اخبار و روایاتش استناد جستهاند و ابوالفرج اصفهانی نیز در الأغانی روایات فراوانی از او دارد.
در میان رجالیون شیعه نیز ابوحمزه مورد ستایش و تعدیل واقع شده است و نجاشی او را از افراد ثقه میداند.
در بیان مقام وی، حتی کرامتی برایش ذکر کرده و گفتهاند که او دعای آموخته از امام سجاد(ع) را بر دست شکسته فرزندش خواند که به یکباره خوب شد، به گونهای که یحیی بن عبدالله شکسته بند نتوانست تشخیص دهد کدام دست او شکسته بود. (بحار الانوار، ج 92، ص 230)
نظرات متفاوت درباره تاریخ ایجاد تشیع
در مورد آغاز تشیع اظهارنظرهای متفاوتی شده و به طور کلی میتوان این نظرات را چنین بیان کرد:
نویسندگان و محققانی که قائلاند که تشیع بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ ایجاد شده است و اینان نیز به چند دسته تقسیم میشوند:
نخست آن عده که قائلاند تشیع در روز سقیفه پدید آمده، همان روزی که جمعی از بزرگان صحابه به صراحت گفتند: علی ـ علیهالسّلام ـ اولی به امامت و خلافت است.[1]
دسته دوم، پیدایش شیعه را مربوط به اواخر خلافت عثمان میدانند و انتشار آراء عبدالله بن سباء را در این زمان، به شروع تشیع ربط میدهند.[2]
گروه سومی نیز معقدند که شیعه در روز فتنة الدار (یعنی روز قتل خلیفه سوم) به وجود آمده است.
بعد از این پیروان علی ـ علیهالسّلام ـ که همان شیعیان بودند، در مقابل خونخواهان عثمان و به اصطلاح عثمانیان قرار گرفتند؛ چنانکه ابن ندیم مینویسد: وقتی که طلحه و زبیر با علی ـ رضی الله عنه ـ مخالفت کردند و جز به خونخواهی عثمان به چیز دیگری قانع نشدند و علی نیز خواست با آنها بجنگد، تا سر به فرمان حق نهند، آن روز کسانی را که از او پیروی کردند، به نام شیعه خواندند و او خود نیز به آنها میگفت: شیعیان من.[3]
ابن عبد ربه اندلسی میگوید: «شیعیان کسانی هستند که علی را بر عثمان تفضیل دادند».[4]
دسته چهارم، معتقدند که تشیع بعد از حکمیت تا شهادت علی ـ علیهالسّلام ـ به وجود آمده است.[5]
دسته پنجمی نیز آغاز تشیع را به واقعه کربلا و شهادت امام حسین ـ علیهالسّلام ـ ربط میدهند.[6]
* تشیع ریشه در عصر رسول خدا (ص) دارد
در مقابل این نظرات غیر قابل دفاع، محقّقانی قرار دارند که معتقدند: تشیع ریشه در عصر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ دارد.
از میان دانشمندان شیعه، مرحوم کاشف الغطا،[7] شیخ محمدحسین مظفر،[8] حسین زین عاملی[9]
و از میان علمای اهل سنت «محمد کردعلی» است که میگوید: عدهای از صحابه در عصر پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ معروف به شیعه علی بودند. [10]
با توجه به نظراتی مذکور میتوان گفت: ایام سقیفه، اواخر خلافت عثمان، جنگ جمل، حکمیت و واقعه کربلا مقاطعی هستند که حوادثی در آنها واقع شده که بر تاریخ تشیع تأثیر گذاشتهاند؛ علاوه بر اینکه وجود شخصی چون عبدالله بن سباء مورد تردید است امّا اینکه تشیع در این مقاطع ایجاد شده باشد صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا اگر احادیث نبوی را مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید که نام شیعه پیش از همه، توسط رسول خدا، محمد مصطفی ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، در احادیث متعددی بر دوستداران علی ـ علیهالسّلام ـ اطلاق شده است که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم که همه در منابع اهل سنت نقل شده است.
مسعودی نوشته است: عباس بن عبدالمطلب میگوید: «روزی نزد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم، ناگهان علیبن ابیطالب وارد شد، همین که چشم پیامبر به علی افتاد، چهرهاش شکفته شد. عرض کردم: یا رسولالله شما به خاطر دیدن این پسر چهرهتان باز شد! فرمود: عمو! بخدا سوگند که خداوند بیش از من او را دوست دارد؛ هیچ پیامبری نیست مگر اینکه اولادش از صلب خود اوست، امّا اولاد من پس از من از نسل علی هستند؛ وقتی که روز قیامت شود مردم را به نام خود و نام مادرشان بخوانند ـ به خاطر اینکه خداوند پردهپوشی کند ـ جز علی و شیعیانش که آنان را به نام خود و نام پدرانشان صدا زنند». [11]
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به علی ـ علیهالسّلام ـ فرمود: «خدا گناهان شیعیان و دوستداران شیعیان تو را بخشیده است». [12]
باز پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «تو و شیعیانت در حوض کوثر بر من وارد میشوید از آن سیراب شده و صورتتان مفید است و دشمنان تو تشنه و در غل و زنجیر بر من وارد میشوند».
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در ضمن حدیث طولانی درباره فضائل علی ـ علیهالسّلام ـ به دخترش فاطمه ـ سلام الله علیها ـ میفرماید: «یا فاطمه! علی و شیعیان او رستگاران فردا هستند».[13]
همچنین رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «یا علی! خدا گناهان تو، خاندانت و شیعیان و دوستداران شیعیانت را بخشیده است...».[14]
باز رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «یا علی! آنگاه که روز قیامت شود من به خدا تمسّک میکنم و تو به دامن من چنگ میزنی و فرزندانت دامن تو را میگیرند و حتّی روایاتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خصوص بعضی از شیعیان وارد شده و جالب اینکه از زبان مخالفان شیعه نقل گشته است! مثل روایتی که عایشه درباره حجر بن عدی نقل کرده است آنگاه که معاویه بعد از قتل حجر و یارانش، حج گزارد و به مدینه آمد، عایشه به او گفت: «معاویه! هنگامی که حجر و یارانش را میکشتی حلمت کجا رفته بود؛ آگاه باش از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ شنیدم که فرمود: جماعتی در محلی به نام «مرج عذراء» کشته میشوند که اهل آسمانها به خاطر قتل آنان خشمگین میگردند.» [15]
چون این احادیث قابل انکار نیستند و محدثان بزرگ اهل سنّت نقل کردهاند، بعضی از نویسندگان اهل سنّت دست به تأویل ناروائی از آنها زدهاند؛
ابن ابی الحدید میگوید: «منظور از شیعه که در روایات متعدد، وعده بهشت به آنان داده شده است کسانی هستند که قائل به افضلیت و برتری علی ـ علیهالسّلام ـ بر تمام خلق هستند، بدین لحاظ عالمان معتزلی ما در تصانیف و کتابهایشان نوشتهاند: در حقیقت ما شیعه هستیم و این حرف اقرب به سلامت و اشبه به حق است». [16]
ابن حجر هیثمی نیز در کتاب «الصواعق المحرقه فی الرد علی اهل البدع و الزندقه» ـ که کتابی در رد اعتقادات و مبانی شیعه است ـ هنگام نقل این احادیث گفته: «منظور از شیعه، در این احادیث شیعیان نیستند. بلکه منظور خاندان و دوستداران علی هستند که مبتلا به بدعت سبّ اصحاب نشوند». [17]
مرحوم علامه مظفر هم در جواب او میگوید: «عجیب است که ابن حجر گمان کرده، مراد از شیعه در اینجا اهل سنّت هستند! و من نمیدانم این به جهت مترادف بودن دو لفظ شیعه و سنّی است؟ یا به جهت اینکه این دو فرقه یکی هستند؟ و یا اهل سنت بیشتر از شیعیان از خاندان پیامبر پیروی کرده و آنان را دوست میدارند؟» [18]
مرحوم علامه کاشف الغطاء نیز میگوید: با نسبت دادن لفظ شیعه به علی ـ علیهالسّلام ـ میتوان مراد را فهمید زیرا غیر از این صنف، شیعه دیگران هستند. [19]
ظهور معنای شیعه در احادیث و سخنان پیامبر آشکار و روشن است لذا ظهور شیعه به عصر پیامبر بر میگردد و این که برخی خواستهاند این معنا را تحریف کنند به خاطر این بوده است که از حقیقت فرار کنند، اینان در واقع خود را فریب دادهاند به خصوص با توجه به اینکه مصداق شیعه در همان عصر پیامبر مشخص بوده است و عدهای از اصحاب پیامبر در این زمان مشهور به «شیعه علی» بودند. [20]
پس طبق احادیث موجود، نام شیعه پیش از همه، توسط رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر دوستداران علی ـ علیهالسّلام ـ اطلاق شده است و حوادث دیگری مانند سقیفه، جنگ جمل، حکمیت و واقعه کربلا، بر تاریخ تشیع تأثیر گذاشتند.
*تشیع ادامه راه نبوت و ولایت رسول الله (ص) است
نکته مهم دیگر، در اینباره این است که شیعه در ادامه مسیر نبوت و ولایت رسول گرامی به ولایت علی علیهالسلام معتقد است و امام علی (ع) را جانشین بلا فصل رسول گرامی صلی الله علیه و آله در امور دین و دنیا میداند. لذا میشود گفت طبق ادلهای که شیعه برای ولایت و وصایت علی (ع) بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) دارد مانند برخی از آیات قرآن کریم و حدیث ثقلین، غدیر خم و ... تشیع، فرقهای نیست که بعد از پیامبر اکرم (ص) ایجاد شده باشد بلکه اعتقاد به ادامه راه پیامبر (ص) توسط علی و فرزندان اوست که توسط پیامبر اکرم (ص) در ایام پر برکت ایشان توصیه و سفارش شده است و در مقابل، کسانی که ولایت و وصایت بلا فصل علی (ع) را قبول نکردند و این راه را ادامه ندادند غیر شیعه محسوب میشوند.
منابع
1. یعقوبی گفته: تعدادی از بزرگان صحابه از بیعت با ابوبکر امتناع کردند و گفتند: علی ـ علیهالسّلام ـ اولی به خلافت است. (تاریخ یعقوبی، منشورات الشریف الرضا، قم 1414 هـ ق، ج 2، ص 124.)
2. مختار اللیثی، الدکتورة سمیرة، جهاد الشیعه، بیروت، دار جبل، 1396 هـ ق، ص 25.
3 . زین عاملی، محمد حسین، شیعه در تاریخ، ترجمه محمدرضا عطایی، انتشارات آستان قدس، چاپ دوم، 1375 هـ ش، ص 33 و 34 به نقل از الفهرست ابن ندیم، ص 249.
4 . ابن عبد ربه اندلسی احمد بن محمد، العقد الفرید، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1409 هـ، ج 2، ص 230.
5 . البغدادی، ابومنصور عبدالقادر بن طاهر بن محمد، الفرق بین الفرق، قاهره، 1367 هـ ، ص 134.
6 . مختار اللیثی، الدکتور سمیره، همان کتاب، ص 35، به نقل از برنارد لویس: اصول الاسماعیلیه، ص 86.
7. دفاع از حقانیت شیعه، ترجمه غلامحسین محرّمی، مؤمنین، چاپ اول، 1378، ص 48.
8 . تاریخ منشورات مکتبة بصیرتی، بیتا، ص 4.
9 . شیعه در تاریخ، ترجمه محمدرضا عطائی، انتشارات آستان قدس رضوی، ص 34.
10 . مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، مکتبة بصیرتی، بیتا، ص 9، به نقل از خطط الشام، ج 5، ص 251 ـ 256.
11 . زین عاملی، محمد حسین، همان مأخذ، ص 42، به نقل از مروج الذهب، ج 2، ص 51.
12 . ابن حجر الهیثمی المکی: الصواعق المحرقه، مکتبة قاهره، چاپ دوم، 1385، ص 232.
13 . اخطب خوارزم: المناقب للخوارزمی، منشورات المکتبة الحیدریة، نجف، 1385 هـ، ص 206.
14 . همان مأخذ، ص 209.
15 . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، منشورات الشریف الرضی، 1414 هـ ، ج 2، ص 231.
16. ابن ابی الحدید، شرح نهچ البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 20، ص 226.
17 . هیثمی، مکی، ابن حجر: الصواعق المحرقه، مکتبة قاهره، 1385 هـ ، ص 232.
18 . مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، منشورات مکتبة بصیرتی، بیتا، ص 5.
19 . دفاع از حقانیت از شیعه، ترجمه غلامحسن محرّمی، مومنین، چاپ اول، 1378، ص 48 و 49.
20 . سعد بن عبدالله اشعری این باره میگوید: نخستین فرقه، شیعه است.
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]