چرا رهبر انقلاب از عبارت شجره ملعونه استفاده کردند؟
سؤال آن است که این شجرهی ملعونه چیست که خداوند آن را وسیلهای برای آزمایش و امتحان مردم قرار داده است؟ مخصوصا آنکه در هیچ یک از آیات کریم، شجرهای به چشم نمیخورد که مورد لعن خداوند قرار گرفته باشد. برخی از مفسران معتقدند که این شجره، شجرهی زقوم است و به آیهی 62 سورهی صافات اشاره میکنند که «أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ». اما همانگونه که مشخص است در این آیه، صرفا به محل امتحان بودن زقوم اشاره میشود و دیگر مورد لعن قرار نگرفته است.
بههمین علت برخی از مفسران دیگر اعتقاد بر این دارند که کلمهی «شجره» را نباید به معنای تحتاللفظی آن یعنی «درخت» ترجمه کرد، بلکه با توجه به محتوای آیه میتوان دریافت که مراد خداوند از بیان آن چیز دیگری بوده است. شبیه چنین موضوعی در آیات 24 و 26 سورهی ابراهیم علیهالسلام نیز آمده است که خداوند از دو عبارت «شجرهی طیبه» و «شجرهی خبیثه» برای توصیف وضعیت دو جریان حق و باطل استفاده شده است: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ للَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِى لسَّمَاءِ» و «وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ جْتُثَّتْ مِن فَوْقِ لْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ».
در تفسیر نمونه آمده است جمعى از مفسران شیعه و همچنین اهل تسنن نقل کردهاند رؤیایی که در ابتدای آیه ذکر شده است، اشاره به همان ماجرای معروف پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارد که خواب دیدند میمونهایی از منبر ایشان بالا و پایین میروند و پیامبر بعد از این خواب، بسیار غمگین شدند بهطوریکه کمتر میخندیدند. این خواب را بسیاری از برجستگان اهل سنت چون خطیب بغدادى، ترمذى، ابن جریر، طبرانى، بیهقى، ابن مردویه و علمای شیعه چون شیخ کلینی نقل کردهاند. بر همین اساس، مفسران سنی و شیعه (مانند قرطبی از مفسران معروف اهل سنت در تفسیر الجامع، فخر رازی در تقسیر کبیر و...) این خواب را، دلالت بر روی کار آمدن خاندان بنیامیه، بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم گرفتهاند. خاندانی که با اعمال خود موجب فتنه در جهان اسلام شدند و تاریخ اسلام را از مسیر اصلی خود منحرف کردند.
حال، به کار بردن عبارت شجرهی ملعونه برای آلسعود در پیام حج رهبر انقلاب، بیانگر همان خط منحرفی است که در جهان اسلام به وجود آمده که با رفتار و گفتار خود، موجبات فتنه در بین مسلمین را ایجاد کردهاند. همکاری و هماهنگی با شرورترین دشمنان مسلمانان یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی، پشتیبانی مالی و لجستیکی از گروهکهای تروریستی چون داعش و القاعده، کشتار مردم بیگناه یمن، و بیکفایتی در ماجرای منای حج گذشته که موجب شهادت 6000 هزار حاجی از سراسر جهان اسلام شد، از نمونههای ملعونه بودن این خاندان است.
نمازهایم اگر "نماز" بود که موقع سفر، ذوق نمی کردم از شکسته شدنش !
نمازهایم اگر نماز بود که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت!
اگر نمازهایم نماز بود،
که اول وقت نمی خواندمش، برای این که، خود را "خلاص" کرده باشم...
اگر نمازهایم نماز بود
که تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم برای نشان دادن آدرس شارژر گوشی...
اگر نمازم نماز بود،
که تبدیل نمی شد به یک فرصت طلایی برای خلق ایده های بکر!!
تبدیل نمی شد به مناسب ترین زمان تحلیل رفتار فلان همکار! تبدیل نمی شد به ماشین حساب!!
نه.
نمازهایم"نماز" نیست.
اگر نماز بود، یک "کارواش قوی" میشد و با فشار می شست از دلم همه ی سیاهی ها را، لکه ها را، پلشتی ها را.
اگر نماز بود، می شد "کیمیا" و مس وجودم را تبدیل میکرد به طلا...
اگر نمازم نماز بود،
می شد پل، می شد پناهگاه، می شد دارو، می شد مرهم، می شد درمان،می شد شاه کلید، می شد میعادگاه، می شد دانشگاه....
خدایا! این روزها که درهای آسمانت را سخاودتمندانه باز کرده ای،
من از تو فقط یک چیز می خواهم.
بر من منت بگذار و کاری کن نمازهایم، "نماز" شود....فقط همین.
ممنونم خدا...
آدم اشک در چشمانش حلقه میزند. در همین روزهایی که ما مشغول خرید شب عید هستیم و با توجه به خبر رییس جمهور درباره «صفر» شدن تورم در بهمن ماه، داریم چشم بازار را در میآوریم و وانت وانت آجیل و لباس و میوه و گوشت و... میخریم و میبریم منزل، نمایندگان ما در خانه ملت شب و روز ندارند.
بزرگترین دغدغه ذهنی ما این روزها این است که اینهمه خرید شب عید را که با توجه به تورم «صفر» خریدهایم کجا جا بدهیم، اما نمایندگان مجلس دارند با دوراندیشی به افقهای دوردست اقتصاد کشور چشم میدوزند و با دقتی عجیب دارند بودجه سال بعد را تصویب میکنند. بعد هم چیزهایی تصویب میکنند که آدم میخواهد همین الان دربست بگیرد و برود بهارستان و جلوی مجلس از خوشحالی در پوست خودش نگنجد!
دسته اول:
بخشی از فتنهگرها هم هستند که بندههای خدا فکر میکنند فتنهگر بودن کلاس دارد. این دسته، در حالی که اطلاعات سیاسیشان در حد واتر پمپ تراکتور است و کمی بیشتر از دکمههای ماشینحساب قدرت تحلیل سیاسی دارند، سنگینی آرمانهای تند سیاسی را بر دوش خود حس میکنند. گفته شده یکی از این دسته فتنهگرها پس از بازداشت از بازپرس پرونده پرسیده است: ببخشید! راسته میگن برجهای دوقلوی آمریکا منفجر شده؟!
این دسته از فتنهگرها از دو طرف قابل شناسایی هستند! یعنی اوقتی آنها را میبینید مشخص نیست دارند میآیند یا میروند! این افراد در حالی که در سال 88 هر کاری از دستشان بر میآمد انجام دادند، چهار پنج سال بعد هم دوباره هر کاری از دستشان برآمد انجام دادند تا وزیر و وکیل و.. شوند و کلاً زدند زیر همه چیز. وجود این افراد بیش از اینکه برای انقلاب نگران کننده باشد، برای ضد انقلاب مایه تاسف است!
این دسته از فتنهگرها با انگیزههای مذهبی وارد میدان فتنهگری شدهاند. این افراد با این قصد که لااقل یکبار در عمرشان الله اکبر بگویند، یا برای یکبار هم شده نماز جمعه بخوانند (گیرم با کفش و بصورت مختلط!) به جمع فتنهگرها پیوستند. از این رو میتوان از خداوند منان مسئلت داشت که این بندههای خدا را به همان نماز جمعه مختلطشان ببخشد و بیامرزد؛ آمین!
یک دسته از فتنهگرها وجود دارند که معتقدند زنشان روشنفکرترین زن ایران است! این عده در ختم آدم زنده شرکت میکنند. بعد همان زنشان که روشنفکرترین زن ایران هم هست، معتقد است که مگر میشود مردم لرستان دامادشان را رها کنند و به دیگری رای بدهند؟! این دسته به سران فتنه معروفند.
در این دسته فقط یک نفر به تنهایی قرار دارد: «محمد نوریزاد». طبق آمار مرکز آمار ایران، در 5 سال گذشته هیچ تجمع بالاتر از سه نفری وجود نداشته که محمد نوریزاد در آن حضور بهم نرسانده باشد! آقای دوربینی کینه عجیبی نسبت به این شخص دارد که علت آن مشخص نیست!
همایششان که نمایش بود، کنفرانسشان هم که سر از بیبیسی و فرانس 24 درآورد؛ بنازم آن سردار سپاه را که از همه دنیای طلحه و زبیر، حتی یک جلیقه ضدگلوله هم نخواسته است لیکن نمیگذارد پای داعش به مرز وطن برسد. تن رها کن، تا نخواهی پیرهن!
که میگوید امشب، شبی از شبهای کربلای پنج نیست؟! تو داری در محور «سامرا - تکریت» با لعین داعشی میجنگی؛ اینجا در تهران، بعضیها دنبال تسویهحساب سیاسی با تو هستند. اللهاکبر از شرق ابوالخصیب که هنوز هم بر لبهای حاج حسین خرازی گل لبخند زیباست. نوشتم حاج حسین خرازی، یادم آمد سردار شهید، آستین بیدستش را هم داخل جیب خودش میکرد! این است حکایت سلمان و ابوذر! مقداد و عمار! جان کلام بیسیم بچههای کربلای پنج! سلمان، سلمان، سلمان... ابوذر به گوشم! اینک به جای بعثیها، بعضیها میخواهند بچهها را قیچی کنند! به گوشی برادر؟ به جای گیر دادن به طلحه و زبیر، بند کردهاند به سلمان و ابوذر. خود سلمان و خود ابوذر! مبارزه با فسادشان را نگاه کن!
که میگوید امشب، شبی از شبهای کربلای پنج نیست؟! بصره... اطراف بصره... جنگ جمل... ناکثین میخواهند با فساد سلمان و ابوذر مبارزه کنند! بخندید! جنگ گاوصندوق با قلک و قمقمه! نخیر حضرت مستطاب! سلمان و ابوذر با قدرت، فاسد نمیشوند، شما فکری به حال طلحه و زبیر کنید! دیشب آن عکس معروف کربلای پنج را دیدم، دلم گرفت! از غربت سلمانها و ابوذرها دلم گرفت! بیرون مرزها داعش در فکر بریدن سر شیربچههای دلاور سپاه است، اینجا هم در داخل عدهای به خیال خود تکهپرانی میکنند. باکی نیست! سهم بچههای جنگ همین طعنههاست. سختتر از موشک میتران که نیست! شب بود اما حجم آتش، کار دوصد خورشید را میکرد! از سنگری، صدای زیارت عاشورا میآمد، از سنگری صدای هایهای گریه. که میگوید امشب، شبی از شبهای کربلای پنج نیست؟! زمستان 65 حسین خرازی میگفت «مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسند، نه درست».
کجایی سردار که ببینی امروز مطبوعات ما علیه بچههای جنگ درشتی میکنند؟! من البته خوشحالم زنجیرهایها سپاه را میزنند! «جمل آنلاین» باید هم سلمان و ابوذر را بزند، چرا که تا خرخره سر در آخور طلحه و زبیر دارد! رسانههایی که لوگوی خود را یک روز با رنگ کروات جان کری ست میکنند و دگر روز با پرچم تروریستهای تکفیری، باید هم سپاه را بزنند! وطنفروش، باید هم سپاه را بزند! اجنبیپرست باید هم بسیج را بزند! در والفجر 8 شهیدی را میشناسم که وقتی دخترش به دنیا آمد، دقایقی از شهادتش گذشته بود. شگفتا از شرف بعضیها که در مبارزه با فساد، به جای آقازاده زبیر، به آرم «لااله الاالله» سپاه مشکوک شدهاند! به شهادت علمدار شهید کربلای پنج سپاه، نه فقط با دست خالی، که حتی با آستین بیدست هم برای انقلاب، پاسداری کرده است. دیروز و امروز ندارد. سپاه، هم اینور اروند امتحان خود را بهخوبی پس داده، هم آنور اروند. چه مینویسم که پاسدار جمهوری اسلامی، در حومه دمشق، سر داد تا حرم عقیله بنیهاشم به دست حرملههای روزگار نیفتد! در زدن سپاه، هر که با حرملههای روزگار همصدایی کند، بلاشک درلشکر عمر سعد است!
عزیز پاسدار! بعد از جنگ، درد خودش را مستتر کرد در نگاه تو. هم هست و هم نیست. شقایق، قایق عاشورا بود که عاشقانه نگاهت را دوست داشت، بی مزد و منت. بدر، اندازه تو درد نکشید. درد، مستقرِ سینه مرد است. حالا دیگر سنگر خوب و قشنگی نداری! این شهر برای تو سنگر نمیشود. مثنوی را در وصف تو باید سرود. برای تو، هنوز جنگ تمام نشده. قطعنامه هم نتوانست سرفههای تو را قطع کند. گاز خردل سینهات را کرده شرق ابوالخصیب و ریه تو قسمتی از غروب شلمچه است. سازمان ملل، صدام را متجاوز اعلام کرد اما اینجا بعضیها هنوز از نفس تو طلبکارند! که میگوید امشب، شبی از شبهای کربلای پنج نیست؟!
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]