سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

زنه دیروقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت و درو باز کرد و یکسر به اتاق خواب سر زد ناگهان بجای یک جفت پا دو جفت پا داخل رختخواب دید بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جایی که میخوردند ان دو را با چوب گلف زد و خونین و مالی کرد. بعد با حرص بطرف اشپزخانه رفت تا ابی بخورد
با کمال تعجب شوهرش را دید که در اشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت سلام عزیزم! پدر و مادرت سر شب از شهرشون به دیدن ما اومده بودند چون خسته بودند بهشان اجازه دادم تو رختخواب ما استراحت کنند.
راستی دیدیشون؟؟؟؟؟؟




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : جمعه 91/3/12

اگر  بستنی پسته ای دوست دارید :
اگر بستنی پسته‌ای دوست دارید، شنونده? خوبی هستید و تحمل‌تان زیاد است. در نتیجه، مشکلات را با شکیبائی پشت‌سر می‌گذارید و کمتر خشمگین می‌شوید. شما فردی بسیار احساساتی هستید، مشکلات و موقعیت‌های دیگران را به‌خوبی درک می‌کنید و به همین دلیل روابط خوبی با اطرافیانتان دارید.

اگر بستنی وانیلی دوست دارید :
شما فردی تنوع‌طلب هستید و اغلب اوقات براساس انگیزه‌های آنی عمل می‌کنید. از ریسک کردن نمی‌ترسید و از آنجا که توقع زیادی از خود دارید، اهداف بزرگی هم برای خودتان در نظر می‌گیرید. روابط نزدیک خانوادگی برای شما لذت‌بخش است.

اگر بستنی گردوئی دوست دارید :
منظم و محتاط هستید و از آنجا که خیلی کمال‌گرائید، به جزئیات خیلی اهمیت می‌دهید و هیچ‌وقت از قوانین تخطی نمی‌کنید. وظیفه‌شناسی، اخلاق‌گرائی و محافظه‌کاری از ویژگی‌های بارز شماست. از رقابت کردن با دیگران به‌خصوص در ورزش لذت می‌برید و دوست دارید همیشه رئیس باشید.

اگر بستنی توت‌فرنگی دوست دارید :
خجالتی هستید، احساساتی بسیار قوی دارید، دقیق و مشکوک و خودرأی هستید، کاملاً درون‌گرائید و معمولاً به خاطر ضعف‌ها و اشتباهاتتان خود را سرزنش می‌کنید.

اگر بستنی شکلاتی دوست دارید :
فردی سرزنده و خلاق هستید و به‌ندرت سعی می‌کنید هیجان و اشتیاقتان را پنهان کنید. شخصیت شما برای دیگران جالب است و وجود شما در مهمانی‌ها و مجالس فضا را شاد می‌کند. کارهای یکنواخت شما را کسل می‌کند و از این‌که همیشه در مرکز توجه دیگران باشید، لذت می‌برید.

اگر بستنی موزی دوست دارید:
فردی آسان‌گیر هستید و به‌راحتی خودتان را با شرایط جدید تطبیق می‌دهید. دست و دلباز هستید و صداقت و همدلی شما زبانزد خاص و عام است.

اگر بستنی با طعم قهوه دوست دارید :
حافظه? خوبی دارید؛ هیچ‌وقت اسم‌ها و وقایع گذشته را فراموش نمی‌کنید. زیاد به گذشته فکر می‌کنید و از مرور کردن خاطرات لذت می‌برید. تا حدی درون‌گرا هستید و احساسات خود را به‌راحتی بروز نمی‌دهید.




ارسال توسط نشریه حضور

آقایان و خانم ها میدانید امروز چه روزی است !

این پرسشی بود که دکتر جلیلی مسئول تیم هسته ای کشورمان در آغاز یکی از نشست های کاری اجلاس بغداد از نمایندگان 1+5 پرسید. سوال غیرمنتظره بود و اعضا و نمایندگان تیم های مذاکره کننده 1+5 که نمی دانستند این سوال چه ربطی به موضوع مذاکرات دارد، با تعجب پاسخ دادند «امروز چهارشنبه 23 می 2012 است» و دکتر جلیلی گفت « و سوم خرداد، یعنی دقیقا همان روزی که 30 سال پیش خرمشهر را از اشغال عراق دوران صدام آزاد کردیم» و سپس توضیح داد که چگونه در آن جنگ 8 ساله کشورهای متبوع گروه 1+5 و همه قدرت های ریز و درشت در دنیای بلوک بندی شده آن روزها، با تمامی تجهیزات و ماشین های جنگی و سیاسی و تبلیغاتی خود به حمایت از صدام وارد کارزار شده بودند، تانک های لئو پارد آلمانی، چیفتن های انگلیسی، موشک های اگزوسه و جنگنده های میراژ و سوپراتاندارد فرانسوی، هواپیماهای میگ و موشک های اسکادبی روسی، بمب های شیمیایی آلمانی و انگلیسی، موشک های سایدبایندر و هواپیماهای آواکس آمریکایی، دلارهای سعودی و کویتی و اماراتی و... در اختیار رژیم بعثی صدام بود و ما به قول حضرت امام راحلمان(ره) تنهای تنها بودیم ولی می بینید که آن عقبه سخت و نفس گیر را با پیروزی پشت سر گذاشته ایم و امروزه صدام کجاست؟ و ما در کدام نقطه ایستاده ایم؟... امروز در سالروز آزادی مقتدرانه خرمشهر و درحالی که حاکمیت عراق به مردم مظلوم آن و دوستان استراتژیک ما بازگشته است در قصر صدام با شما به مذاکره نشسته ایم» دکتر جلیلی در ادامه می گوید؛ « آن روزها که همه دنیا در یکسو و ایران اسلامی در سوی دیگر ایستاده بود، تسلیم زورگویان غربی و شرقی و حامیان منطقه ای آنها نشدیم بنابراین نباید انتظار داشته باشید امروز که در اوج اقتدار هستیم به کسی باج بدهیم و در مقابل خواسته های غیرقانونی و زورگویانه آنان تسلیم شویم- نقل به مضمون».




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : پنج شنبه 91/3/11

داشتیم تو جبهه مصاحبه می گرفتیم، کنارم ایستاده بود که یکهو خمپاره آمدنگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین. دوربین را برداشتم، خودش را سوژه کردم. بهش گفتم تو این لحظات اگه حرفی، صحبتی داری بگو... در حالی که مثل همیشه لبخند روی لبش بود، گفت:

من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم! اونم اینه که وقتی کمپوت می فرستید جبهه، خواهشن پوستشو، اون کاغذ روشو نکنید!!
بهش گفتم: بابا این چه جمله ایه؟! مسخره بازی در نیار قراره از تلویزیون پخش بشه ها! یه جمله بهتر بگو!
با همون لهجه اصفهانیش گفت: اخوی، آخه نمی دونی که تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده!




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : چهارشنبه 91/3/10

یادتان هست نوشتم که دعا می‌خواندم/ داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم

از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد/ محکمات کلمات تو مسلمانم کرد

کلماتی که همه بال و پر پرواز است/ مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است

کلماتی که پر از رایحه غار حراست/ خط به خط جامعه آیینه قرآن خداست

عقل از درک تو لبریز تحیر شده است/ لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است

همه عمر دمادم نسرودیم از تو/ قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو

من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم/ عرق شرم به پیشانی دفتر دارم

شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو/ فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو

دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد/ شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد

بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم/ رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم

تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران/ دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران

من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست/ کلماتم کلماتی‌ست حقیر ای باران

یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود/ یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران

نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم/ مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران

ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد/ ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران

پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب/ ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران

سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن/ تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران

بگذارید کمی از غم‌تان بنویسم/ دو سه خط روضه از این درد نهان بنویسم

گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب/ بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب....

سید حمیدرضا برقعی




ارسال توسط نشریه حضور
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

اسلایدر