روایت محافظ رهبر انقلاب از
«کریسمس با آقا در خانه یک شهید ارمنی»
دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده معظم شهدا از دورانی که ایشان، اوایل جنگ نمایندة امام در وزارت دفاع بودند، شروع شد. امام جمعه تهران که شدند این کار را شروع کردند و همچنان هم ادامه دارد. افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانهشان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تکتک این محلههای خود شما را من حداقل میدانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.
چراغی که به خانه رواست مسلمــاً به مسجد حرام نیست !
دلایل:
* حضرت فاطمه ی زهرا می فرمود اول همسایه بعد خانه!
* لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون...آیه 92 آل عمران (اصلا شرط این که ما به نیکی برسیم این است که ازچیزی که دوست داریم انفاق کنیم نه چیزی که نیازش نداریم! مسلما چراغی که در خانه نیاز داریم رادوست داریم داشته باشیم! پس برای این که به نیکی برسیم باید آن را به مسجد بدهیم!(مثال)
* حضرت امام حسن چند مرتبه تمام ثروت خود را بخشید!(می توانست بگوید که فرزندهایم نیاز دارند و...)
و...
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟؟؟!!
اصلا این ضرب المثل غلط است(:حجت الااسلام حمزه محمدی)، از کجا معلوم وارداتی نباشد؟مردم مسلمان سومالی را به بهانه ی این عبارت رها کنیم؟ چرا؟اهل بیت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله طور دیگر می گویند و ما...
بیشتر نوشت:
3 روز با آب افطار کردند، بااین که روزه بودند و فرزند داشتند...
علی و فاطمه سلام الله علیهما رامی گویم...
امان از این "پول"
با اون میشه یه خونه خرید،
ولی نمیشه باهاش محل آسایش خرید.
میتونی باهاش ساعت بخری،
ولی نمیتونی باهاش فرصت بخری.
من میتونم با پول برات مقام و درجه بخرم،
ولی احترام را نمیتونم واسهت بخرم.
میتونم برات یه رختخواب بخرم،
ولی خواب خریدنی نیست!
میشه باهاش کتاب خرید.
ولی دانش و معرفت را نمیشه.
اون میتونه واسه تو دارو تهیه کنه،
اما تندرستی را نمیتونه.
با پول میشه خون تهیه کرد،
ولی زندگی خریدنـی نیست.
بنابراین میبینی که پول همه چیز نیست.
و اغلب هم باعث ایجاد رنج و زحمت میشه.
من اینا را بهت گفتم، چون من دوست تو هستم
و به عنوان یه دوست میخوام که
رنج و زحمت را ازت دور کنم.
بنابراین هر چی پول داری، بفرست واسه من.
و من رنج داشتن اونو به جای تو تحمل میکنم.
(لطفاً فقط وجه نقد بفرست و گوشه هاش هم حتماً سالم باشه!)
چندی است که لطیفههای موسوم به «پـَـ نـَـ پـَـ» در ایمیلهایی که دوستان برای یکدیگر میفرستند، دست به دست میچرخد و هر بار، دستهای دیگر از این لطیفهها از راه میرسد.
این نوع لطیفه آنقدر طرفدار پیدا کرده که نه تنها در شبکههای اجتماعی صاحب صفحه ویژه و دهها هزار طرفدار شده، بلکه حتی سایتی نیز در این زمینه راهاندازی شده است.
لطیفههای «پـَـ نـَـ پـَـ» اغلب در یک فضای گفتوگوی دو نفره اتفاق میافتد؛ نفر اول سؤالی بدیهی را مطرح میکند و نفر دوم، با قرار دادن عبارت «پـَـ نـَـ پـَـ» در ابتدای جوابش، طوری پاسخ میدهد که فضایی طنزگونه ایجاد میکند.
نگین حسینی، دانشجوی دکترای علوم ارتباطات در شانزدهمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات، با استفاده از نظریه و مفاهیم موجود در ارتباطات شفاهی، به نحوه شکلگیری لطیفههای «پـَـ نـَـ پـَـ» از دیدگاه ارتباطی پرداخته و در بخشی از این مقاله آورده است:
ریشه ساخت مفاهیم طنز یا جوکهای موسوم به «پـَـ نـَـ پـَـ» در فضای مجازی (اعم از ایمیلها و شبکههای اجتماعی) و سازنده آنها چندان مشخص نیست. این رشته دراز طنز، پس از جوکهای موسوم به «مملکته داریم؟» و «فک و فامیله داریم؟» پدیدار شد.
تفاوت عمده جوکهای «مملکته داریم؟» با «پـَـ نـَـ پـَـ» در این است که اولی، به مصادیق «عینی» یا واقعی رخدادها میپردازد که البته از نگاهی ، جنبه طنزگونه به خود میگیرند اما گروه دوم ، لطیفهها یا جوکهایی هستند که با هدف خنداندن مخاطب «ساخته» میشوند و خصلت عینی یا واقعی ندارند.
وی با ذکر مثالهایی از این لطیفهها تأکید میکند: یکی از مباحث ارتباطی در حوزه ارتباطات شفاهی که بررسی پدیده «پـَـ نـَـ پـَـ» را امکانپذیر میکند، «مقصودهای ارتباطی» است. با استفاده از این مبحث، میتوان نحوه شکلگیری و ساخت هر «پـَـ نـَـ پـَـ» را شناسایی کرد.
حسینی در ادامه مقالهاش به تشریح مقصودهای ارتباطی از بیان این لطیفهها پرداخته و در بخش دیگری از آن آورده: کسانی که به شیوه «پـَـ نـَـ پـَـ» سؤالهای روزمره را پاسخ میدهند، ضمن خنداندن مخاطب، او را بهطور جدی به این فکر فرو میبرند که به راستی در ارتباطات شفاهی و حین گفتوگو، چرا سؤالاتی از این دست میان افراد رد و بدل میشود که پاسخ آنها چنان مبرهن است که اصل پرسش را زیر سؤال میبرد و حتی آن را به سُخره میگیرد؟ آیا چنین پرسشهایی در متن مکالمات و ارتباط شفاهی انسانها، زیادی و بیفایده به نظر نمیرسند؟ بهراستی ضرورت طرح سؤالاتی که پاسخ معلوم و مشخصی دارند، چیست؟
معنی و نقطه دید و نتیجهگیری از بخشهای دیگر این مقاله است که متن کامل آن در شانزدهمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده است.
مرد : دیگه نمی تونم منتظر بمونم.
زن : می خوای از پیشت برم؟
مرد : فکرشم نکن.
زن : منو دوست داری؟
مرد : البته.
زن : تا حالا به من دروغ گفتی ؟
مرد : نه ، چرا این سوالو می پرسی؟!
زن : منو مسافرت می بری؟
مرد : مرتب.
زن : منو کتک میزنی؟
مرد : به هیچ وجه.
زن : میتونم بهت اعتماد کنم؟
بعد از ازدواج : همین متن رواز آخر به اول بخونید...
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]