نماینده اعزامی سید الشهدا از مکه به کوفه برای بررسی اوضاع و بیعت گرفتن از مردم. مسلم بن عقیل، پسر عموی امام حسین «ع» و مورد وثوق وی بود.رشادت و جوانمردی او مشهور بود.در جنگ صفین، در جناح راست لشکر علی «ع» بود.امام حسین «ع» در پاسخ به دعوتنامههای مکرر شیعیان و سران کوفه، نامهای خطاب به آنان نوشت و مسلم بن عقیل را بعنوان «برادر، پسر عمو و فرد مورد اطمینان خود» به آنان معرفی کرد.مسلمدر نیمه شعبان از مکه به کوفه رفت، در کوفه به تلاش وسیعی برای دعوت مردم بهبیعت با امام پرداخت.آن زمان والی کوفه نعمان بن بشیر بود.حدود 18 هزار نفر با اوبه نفع امام بیعت کردند.در ایام فعالیت و قیام حماسی مسلم، والی کوفه عوض شد و ابن زیاد به ولایت کوفه و مقابله با حرکت مسلم منصوب گشت.جایگاه مسلم در کوفه پنهان بود.ابن زیاد به کمک جاسوسان محل اختفای او را پیدا کرد و به دستگیری میزبانش که «هانی» بود پرداخت.مسلم به عقیل مجبور شد قیام خویش را پیش از موعد علنی کند. قصر ابن زیاد به محاصره در آمد.
ابن زیاد، سران شهر را گرد آورد و آنان را با تهدید و تطمیع، مطیع خویش ساخت.با ایجاد جو رعب و وحشت و دستگیریها، بیم و هراس بر مردم سایه افکند و از دور مسلم پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوفه، تنها و غریب و بی پناه ماند.شب به خانه طوعه رفت.جایگاه او برای ابن زیاد معلوم شد.نیروهایی فرستاد، مسلم از خانه بیرون آمد و درکوچهها و میدان شهر، یک تنه با سربازان ابن زیاد جنگید تا آنکه گرفتار شد.او را به قصر ابن زیاد بردند.پس از گفتگوهای تندی که رد و بدل شد، به دستور ابن زیاد، او را بالای قصر برده، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند.[1] سر مسلم را همراه سرهانی نزد یزید فرستادند.شهادت مسلم بن عقیل، روز هشتم ذیحجه سال 60 (روز عرفه) بود.قبر مسلم در کوفه است.و در سال 1282 قمری گنبدش کاشی و ضریحش از نقره شد و اطراف ضریح، مجلل و آینهکاری گشت.محدث قمی پس از ذکر اعمال مسجد جامع کوفه، نماز و زیارتنامهای برای حضرت مسلم نقل کرده است.با این شروع: «الحمد لله الملک الحق المبین...»[2] .
پی نوشتها :
[1] قضایای نهضت او و بیعت مردم و شهادتش در بحار الانوار، ج 44، ص 340 به بعد آمده است، نیز زندگینامه او درکتاب «مبعوث الحسین» محمد علی عابدین، انتشارات جامعه مدرسین.
[2] مفاتیح الجنان، ص 401 درباره او ر.ک: «مسلم بن عقیل» جواد محدثی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
لطفاً ما را در کانال رسمی هیئت عاشقان ائمه بقیع (ع) در شبکه اجتماعی تلگرام دنبال نمایید.
https://telegram.me/moharamname
اینها غریبه نیستد، اما چقدر غریبند میان آشنایان
داشتم میان قبور شهدا قدم می زدم و سنگ نوشته مزار ایشان را می خواندم.
یک سردار بود و دیگری سرباز،
یکی ارتشی بود و دیگری بسیجی،
یکی پیر بود و دیگری جوان و خلاصه همه و همه آرام کنار هم آرمیده بودند.
جسم هایی که روزی حامل روح هایی آسمانی بودند،
روح هایی که اینک جایگاهشان جوار رحمت الهی است و بس؛
چرا که فرمود « وَ لا تَحسَبَنَ الذینَ قُتِلوا فی سَبیل الله امواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِهِم یُرزَقون »
در حال سیر بین این عرشیان فرش نشین بودم که به قطعه ای برخوردم که تمام شهیدانش سردار بودند،
آری همگی سردار بودند اما سرداران بی پلاک
سردارانی که گم نام بودند و نام آور،
سردارانی که آنقدر با اخلاص بودند که حتی راضی نشدند برایشان مجلسی بگیرند و نام آنها را آزین بخش کوچه ها و خیابان ها کنند.
اگر خوب دقت می کردی می توانستی بوی بهشت را استشمام کنی،
گر چه کوچک بود اما انگار آسمان را در خود جا داده،
کافی بود به امواج زیبای آن دل بسپاری تا تو را به خدا برسانند،
فانوس های سرخ رنگی را می دیدی که معلوم بود یک یک آنها را با عشق و شور و اعتقاد در زمین کاشته اند
و معلوم نبود چقدر پای هر یک از آنها اشک ریخته اند که اینطور قد کشیده و خدایی شده بودند.
آری اینها همه سردار بودند، سردارانی که رفتند تا به ما درس آزادگی بیاموزند،
رفتند تا ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم،
و چقدر با مفهوم بود این جمله « آنان که رفتند کاری حسینی کردند بعد از آنان ما چه کردیم؟ »
واقعا ما چه کردیم؟! چقدر راه آنان را ادامه دادیم؟
چقدر به یادشان هستیم؟ اصلاً چقدر به آنها سر می زنیم؟
یادمان هست آخرین باری که به قطعه شهدا رفتیم کِی بود؟!
یادمان هست آخرین باری که به یکی از مادران شهدا سر زدیم و از او حالی پرسیدیم کی بود؟!
دلم سوخت ... نه به برای آنان چرا که ایشان سعادتمندترین مردمند
بلکه دلسوزیم برای خودمان بود که چقدر راحت در این دنیا غرق شده ایم و فراموششان کردیم.
نه بهتر است بگوییم خودمان را فراموش کردیم.
یاد وصیت نامه شهید حمید باکری افتادم و اینکه چقدر بی سر و صدا اکثرمان به دسته های اول و دوم پیوسته ایم.
باید یادی کرد از سید شهیدان اهل قلم که چه زیبا فرمود " شهیدان برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده "
مراسم غبار روبی و عطر افشانی مزار شهدای گمنام(سرداران بی پلاک)
قطعه 40 بهشت زهرا (س) تهران
24 اردیبهشت همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء
کسب اطلاعات مراسم از طریق شماره 09128430082
این شعر به صورت عمودی وافقی یک جور خوانده میشود
(ماتریس متقارن ادبی)
از چهره افروخته گل را مشکن
افروخته رخ مرو تو دگر به چمن
گل را تو دگر مکن خجل ای مه من
مشکن به چمن ای مه من قدر سخن
نمازهایم اگر "نماز" بود که موقع سفر، ذوق نمی کردم از شکسته شدنش !
نمازهایم اگر نماز بود که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت!
اگر نمازهایم نماز بود،
که اول وقت نمی خواندمش، برای این که، خود را "خلاص" کرده باشم...
اگر نمازهایم نماز بود
که تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم برای نشان دادن آدرس شارژر گوشی...
اگر نمازم نماز بود،
که تبدیل نمی شد به یک فرصت طلایی برای خلق ایده های بکر!!
تبدیل نمی شد به مناسب ترین زمان تحلیل رفتار فلان همکار! تبدیل نمی شد به ماشین حساب!!
نه.
نمازهایم"نماز" نیست.
اگر نماز بود، یک "کارواش قوی" میشد و با فشار می شست از دلم همه ی سیاهی ها را، لکه ها را، پلشتی ها را.
اگر نماز بود، می شد "کیمیا" و مس وجودم را تبدیل میکرد به طلا...
اگر نمازم نماز بود،
می شد پل، می شد پناهگاه، می شد دارو، می شد مرهم، می شد درمان،می شد شاه کلید، می شد میعادگاه، می شد دانشگاه....
خدایا! این روزها که درهای آسمانت را سخاودتمندانه باز کرده ای،
من از تو فقط یک چیز می خواهم.
بر من منت بگذار و کاری کن نمازهایم، "نماز" شود....فقط همین.
ممنونم خدا...
آدم اشک در چشمانش حلقه میزند. در همین روزهایی که ما مشغول خرید شب عید هستیم و با توجه به خبر رییس جمهور درباره «صفر» شدن تورم در بهمن ماه، داریم چشم بازار را در میآوریم و وانت وانت آجیل و لباس و میوه و گوشت و... میخریم و میبریم منزل، نمایندگان ما در خانه ملت شب و روز ندارند.
بزرگترین دغدغه ذهنی ما این روزها این است که اینهمه خرید شب عید را که با توجه به تورم «صفر» خریدهایم کجا جا بدهیم، اما نمایندگان مجلس دارند با دوراندیشی به افقهای دوردست اقتصاد کشور چشم میدوزند و با دقتی عجیب دارند بودجه سال بعد را تصویب میکنند. بعد هم چیزهایی تصویب میکنند که آدم میخواهد همین الان دربست بگیرد و برود بهارستان و جلوی مجلس از خوشحالی در پوست خودش نگنجد!
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]