سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : دوشنبه 92/1/19

نهم آبان 1359 و پس از سقوط خرمشهر، ارتش بعث عراق تصمیم گرفت که آبادان را نیز اشغال کند و به همین دلیل، این شهر را محاصره و از سمت کوی ذوالفقاری به سمت شهر حمله کرد.


این بخش از شهر، دور از مرکز آبادان بود و با توجه به درگیریهای فراوان، نیروهای زیادی در آنجا نبود تا آن که شهید دریاقلی سورانی ـ که یک اوراقچی ذوالفقاری بود ـ متوجه شد و با دوچرخه به سمت شهر حرکت کرد تا مسئولان سپاه را خبر کند و همان طور که رکاب می ‌زد، فریادکنان مردم را به سمت ذوالفقاری هدایت ‌کرد.

مردم نیز با شنیدن فریادهای التماس گونه او از خانه‌ها بیرون آمدند و با هر چه در دست داشتند، از چوب و چاقو و بیل و کلنگ به سمت ذوالفقاری حرکت کردند.

در همین هنگام، دریاقلی که دوچرخه‌اش پنچر ‌شد، دید که دیگر قادر به حرکت نیست، بنابراین پیاده شده و با دویدن، خود را به سپاه آبادان رساند و موضوع را به فرماندهی سپاه گفت و نیروهای سپاه و بسیج هم سریع به سمت ذوالفقاری حرکت کرده و از سقوط آبادان جلوگیری کردند.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : یکشنبه 92/1/11

دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:

1-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.
2- عنصر اصلی باران اسیدی است.
3-وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.
4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.
5-باعث فرسایش اجسام می‌شود.
6-حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.
7-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.

از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!

عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!!
یکبار دیگر دلایل را بخوانید می بینید همه خواص آب هستند




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : پنج شنبه 92/1/8

فرمانده بی سرِ لشگر 25 در آخرین لحظه شهادت پشت بی سیم چه گفت؟

با بی سیم در حال صحبت کردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می کردند که مواظب خودت باش و ایشان می گفت من و شهادت! جالب اینکه آخرین کلمه شهید که پشت بی سیم می گفت این بود: حسین حسین شعار ماست... هیچگاه یادم نمی رود همین که گفت: حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار و ناگهان ترکش خمپاره حنجره مبارکش را پاره کرد و سرشان را از بدن جدا نمود.
شهید توسط بی سیم در حال صحبت کردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می کردند که مواظب خودت باش و ایشان می گفت من و شهادت!، جالب اینجاست که به زبان مادری خود صحبت می کرد و جالب تر اینکه آخرین کلمه شهید که پشت بی سیم می گفت این بود......




ارسال توسط نشریه حضور

مادرم سلام من که میدانم نامه را میخوانی آخر نامه از یک دل شکسته درآمده
مادرم حال و هوای این روزهای شهرما دیدنیس هر کس به دنبال تهیه وسایل عید
مادرم دغدغه مردم گرانی پسته و مد جدید لباس های بهاری و تعطیلات هوای کدام شهر بهتر است و...
مادرم به نظر تو امسال عید چگونه است؟؟؟
میگویندسال خوش یمنی است
مادرم راستی فاطمیه چندم است؟؟
میگویند چهارم عید است اشکال ندارد تا چهارم عید شادی ها ودید و بازدید هایمان را میکنیم بعد شما...
اصلا میگویند روایت اول معتبر نیس روایت دوم هم که بعد عید پس خیالمان راحت شد
مادرم خاک بر دهان من که نمیدانم چه میگویم
آخر مگرمادر مرده عید دارد؟
مادر این مردمان مارا نمیفهمند به ما میگویند شما افراطی هستید میگویند یعنی چیه
محرم عزا صفر عزا فاطمیه عزا رمضان عزا
مادرم از ماهم انتظار نداشته باش ماهم حرفی بیش نیستیم
اگر ما عزادار بودیم این وضعمان نبود این همه گناه این همه....
ولی مادرم ما پسران و دختران تو هستیم اینروزها که همه در تکاپوی شادی هستند
ما در غم شما عزاداریم لباس های عید ما پیراهن های مشکی و شال های عزایی است که
محرم برای پسرشما و حال برای شما بر تن میکنیم




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : شنبه 92/1/3

مدتیه که شبکه « من و تو » اقدام به برگزاری برنامه ای تحت عنوان « آکادمی گوگوش » کرده و در اون افراد مختلف مسابقه خوانندگی برگزار میکنند.
یکی از چهره هایی که در این مسابقات با حجاب به ظاهر اسلامی حضور پیدا کرده و تبدیل به یکی از چهره های شناخته شده این برنامه گردیده زنی به اسم « ارمیا » است.


تا اینجای کار مشکل خاصی نیست حضور شخصی که ظاهرا به حجاب اسلامی مقیده در همچین مراسمی تعجب برانگیزه . این شک وقتی بیشتر میشه که صحبت از روابط پشت پرده این شبکه با گروهک منافقین به میون بیاد و شباهت جالب چهره و ظاهر این خواننده با سرکرده گروهک تروریستی مذکور یعنی مریم رجوی ملعون !
اما بررسی هایی که درباره گذشته این زن صورت گرفته نشون داده در واقع این فرد یکی از اعضای سازمان منافقین به اسم «اُرینب مشایخی» است که از طرف سازمان و با هماهنگی با مسئولان شبکه من و تو مامور شده تا وجهه سازمان مجاهدین رو بهبود ببخشه.
بانویی جوان با پوستی سفید و چشمانی روشن باصدایی خوش، که طرفدار دین اسلام است ولی به افراد اجازه می دهد هربرداشتی که می خواهند از دین اسلام داشته باشند.
اورینب مشایخی یا ارمیا در آلمان توسط 3 خانواده طرفدارن مجاهدین حمایت مالی می شود پس از معرفی وی به شبکه من و تو1 مقدمات حضور وی برای شرکت در این شوی تلویزیونی انجام می شود. وی پس از گذراندن دوره های آواز و شناخت دستگاه های موسیقی وارد آکادمی موسیقی گوگوش شد. همسر ارمیا ( که در واقع همسر دومش محسوب میشه ) با نام میشائیل هانس از مسیحیان جذب شده توسط این سازمان است که همکاری با این سازمان را پذیرفته است.
لازم به ذکر است این شخص به گونه ای انتخاب شده است که از هر نظر در فضای مجازی بدون سابقه قبلی است. شخصی که حتی یک ایمیل و پروفایل در هیچ سایتی ندارد. این درحالی است که بقیه هنرجویان حاضر در آکادمی حضور فعالی در اینترنت هستند.

اتاق های فکر شبکه ی من وتو از قبل تمام این مسابقه ها را برنامه ریزی کرده بوند ومشخص بود که زنی با حجاب باید در این مسابقه برنده شود تا مخاطبان مسلمانان ارتباط بهتری با این شبکه برقرار کنند .

نام: اورینب

نام خانوادگی: مشایخی

متولد: اردیبهشت 1360

نام پدر: ح.مشایخی

نام مادر: ف.شهبازی

خواهر ایشون: ع.مشایخی

متولد: 1365

همسر اول: سید ع.ش (ساکن اصفهان)

نام فرزند از همسر اول در ایران: علی

طلاق در سال :85

مهاجرت به ترکیه در سال 86

ازدواج دوم: در سال 87

نام همسر دوم: میشائیل هانس

نام فرزندان ازهمسر دوم در آلمان: ارلاوپانا – الیزابت

مادر و پدر ایشان از هم جدا شدند و پدر ایشون هم مجددا ازدواج کردند که مادر ارمیا همسر اول ایشون هستش.

مادر ساکن: ایران-تهران-منطقه نیروی هوائی

محله فعلی خیابان سازمان برنامه

پدر ساکن: ایران-تهران-شهرک غرب

همسر ارمیا با نام میشائیل هانس از مسیحیان جذب شده توسط این سازمان است که همکاری با این سازمان را پذیرفته است.




ارسال توسط نشریه حضور
<   <<   16   17   18      >

اسلایدر