سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : چهارشنبه 91/1/16

غصب فدک

آتش غوغای منتظرالوقوع تا اندازه‌ای خاموش شد، و امر بی حقیقتی لباس حق پوشید،‌و کنون باید برای حفظ این خلافت دروغی کوشید، با حقیقت گویی نمی‌توان از خیانت حمایت کرد, ممکن نیست بنایی را که با ظلم استوار شده با عدالت حفظ کرد، از خدا هم نباید ترسید، چه خدایی بهتر از هوی و هوس.
باید مخالفین را هر کس هم که باشد، خلع سلاح نمود،‌زحمات و جانفشانی‌های علی (علیه‌السلام) را در طریق پیشرفت اسلام کسی فراموش نکرده بود،‌پس به طور قطع آن روز هم جمیع امت چشم به رفتار مولی دوخته بودند،‌پس اگر نمی‌شود خود علی (علیه‌السلام) را از سر راه برداشت باید کوشید عوامل پیشرفت آن حضرت را در این مبارزه از دست حضرت گرفت. باید کاری کرد پول از آنها قطع شود و جیب موافقان دستگاه حاکم پر شود. باید علی را تهی دست کرد. باید فدک را که ملک فاطمه است از آنان گرفت. اما چطور.

فاطمه (سلام‌الله‌‌علیها) و فدک

فدک ملک فاطمه بود و مالکیت آن را خود ذات حق به فاطمه واگذار کرده بود،‌و همه مسلمین شاهد بودند که رسول خدا به حسب دستور خدا فدک را به فاطمه بخشید.
لذا صدیقه‌ی کبری فاطمه زهرا(س) که کتاب خدا عصمت و صداقتش را تصدیق نموده در نخستین ادعای خود به ابی بکر فرمود: پدرم رسول خدا (س) فدک را به من اهدا نموده است. یعنی به فرض اینکه این سخن که :‌ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم ، صحیح باشد که صحیح نیست،‌مالکیت این زمین بر من از طریق ارث نیست بلکه بخشش است که در زمان رسول الله به من واگذار شده است.
با توجه به عظمت حضرت زهرا این سخن برای اثبات مطلب کافی بود ولی آیا ابی بکر قول صدیقه‌ی طاهره را پذیرفت یا «نعوذ بالله» حمل بر دروغ کرد؟ بدیهی است که با اینکه ابوبکر باطناً سخن حضرت را تصدیق می‌کرد نباید به این سادگی بلکه به هیچ وجه سخنی را که تمام نقشه‌های او را از بین می‌برد قبول کند. لذا به هر قیمتی که بود ولو به هتک حرمت کسانی که خدا ورسولش آنان را محترم شمرده باید بر مقصود فایق آید. این بود که از حضرت شاهد خواست. حضرت زهرا (س) هم ام ایمن را که به شهادت رسول الله از زنان بهشتی است شاهد آورد. ولی ابی بکر نپذیرفت. سپس امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)ـ که به شهادت رسول خدا(ص) همیشه بر حق بوده و حق بر محور وی می‌چرخد ـ بر حقانیت حضرت زهرا گواهی داد،‌ولی آیا ابی بکر با توجه به سوابق درخشان حضرت امیر (علیه‌السلام) شهادت او را قبول کرد؟
نه،‌بلکه با عصبانیت بلند شد و بر جایگاه رسول خدا نشست و آن جملات رکیک را بر منبر رسول خدا (ص) بر زبان آورد، آری خلیفه بود که بر منبر رسول خدا آن جملات رکیک را بر زبان می‌راند، این سخن، گفته اوست که :« انّها ثعاله شهیده ذنبه»‌این ابی بکر بود که بر خلاف فرمایشات پیامبر علی (علیه‌السلام) را فردی هوی خواه خواند، و سخن خدا را که بر طهارت و پاکی حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) شهادت داده رد کرد.
ای وجدانهای بیدار،‌آیا کسی که رسماً‌سخن خدا و رسولش را تکذیب می‌کند کافر نیست. بالاخره، چون بنای ابی بکر بر ایراد گرفتن بود،‌کوشش حضرت زهرا سودی نبخشید،‌که مسلماً اگر تمام مسلمین هم بر این مطلب شهادت می‌دادند باز ابوبکر نمی‌پذیرت. زیرا کسی که شهادت خدا را رد کند،‌از مخلوق ابائی ندارد.
لذا حضرت زهرا با حالتی غضب آلود مجلس را ترک گفت. و قسم یاد کرد که دیگر با او و رفیقش عمر سخن نگوید تا پدرش را ملاقات کند و شکایت این عمل جابرانه را به وی بنماید.

عفت در میدان جهاد

در شرع مقدس اسلام بر زنان جهاد سرخ نیست،‌ و فاطمه این را به خوبی می‌دانست،‌ولی با رحلت جانسوز رسول الله اهل تزویر و ریا و نفاق امت در مقابل مکتب حق و امامت جبهه گرفتند و خلافت را از مرکز اصلی خود جدا کردند و فدک را به یغما بردند. میدان مبارزه‌ای بود طرفداران حق کم بودند, علی (علیه‌السلام) و فاطمه و تنی چند از اصحاب بیشتر نبودند. امروز دیگر ذوالفقار علی (علیه‌السلام) هم در شناساندن چهره نفاق کارگر نبود. تکلیف امروز با فاطمه بود. حضرت فاطمه در کمال عفت و حیا به میدان آمد و به مناظره پرداخت و خطبه‌ای خواند، تیغی بود که پرده‌های تزویر را پاره می‌کرد و مغز حقیقت را از میان پوسته‌های رنگارنگ نیرنگ و ریا بر ملا می‌ساخت،‌فاطمه با خطبه‌اش قیامتی بر پا کرد. آری آن روز معنی (یوم تبلی السرائر) در مسجد مدینه محقق شد. و حق و باطل و نفاق از هم متمایز شدند.
ولی در عین حال فاطمه در نهایت حجاب و عفت در مسجد حاضر شد. از طریق عبدالله بن حسن بن حسن در کتب عامه و خاصه آمده است:‌ چون بر فاطمه محقق شد که ابوبکر فدک را غصب نموده است. فاطمه زهرا مقنعه و روپوش پوشید و در حالی که لباس بلندی پوشیده بود با جمعی از بانوان از خویشاوندان خود که فاطمه را در میان گرفته بودند به سوی مسجد رسول‌الله حرکت کرد. لباسش بلند بود و حتی پاهایش را هم پوشانده بود. چنان راه می‌رفت که گویا پیامبر خدا راه می‌رود وارد جمع مهاجرین و انصار شد، برای فاطمه در مسجد جایگاهی اختصاص دادند و در میان حضرت و مردان پرده‌ای آویختند... .
از این نقل نهایت عفت و حیاء حضرت حتی در آن موقع حساس بر همه معلوم می‌شود و درس بزرگی بر بانوان که درس آموختگان مکتب فاطمی است.

در اوج عفت و حیاء

از امیرالمؤمنین نقل شده: مردی نابینا بر منزل فاطمه (س) که پیامبر و علی (علیهما‌السلام) حاضر بودند وارد شد. فاطمه (س) به پرده‌ی حجاب خود را پوشاند, رسول خدا فرمود: دخترم چرا چنین کردی در حالی که آن مرد نابینا بود؟ حضرت عرض کرد: اگر او مرا نمیبیند من او را می‌بینم و اگر او نابینا است حس بویایی دارد و بوی مرا استشمام می‌کند. حضرت رسول فرمود: شهادت می‌دهم که تو پاره‌ی تن من هستی.





ارسال توسط نشریه حضور
<      1   2   3   4   5      

اسلایدر