سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه حضور
با سلام ... به وب سایت نشریه حضور خوش آمدید ... تلفن تماس 09198269507

 
تاریخ : دوشنبه 91/12/7
نرخ جدید خوراکیها در ایران :)
میگین نه حساب کنید
---------------------------
یک دانه گردو
300 تومان
-------------------------------------
یک قاشق عسل
350 تومان
-----------------------------------
یک قاشق مربا
250 تومان
------------------------------------
یک تکه از پیتزای کوچک
1100 تومان
------------------------------------
یک عدد پسته
60 تومان
------------------------------------
گوشت چرخ کرده برای یک همبرگر
2000 تومان
-------------------------------------
یک عدد فندق
40 تومان
-----------------------------------
یک لقمه نان کره و پنیر
120 تومان
--------------------------------------
یک لیوان شیر
400 تومان
---------------------------------------
یک پرس دیزی در قهوه خانه
7000 تومان
---------------------------------------
یک کف دست نان سنگک
60 تومان
-----------------------------------------
یک قاشق روغن زیتون
300 تومان
------------------------------------
اینا رو گفتم تا زود قورت ندید و بیشتر بجوید



ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : شنبه 91/9/18
چنین گفت رســتم  به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک ، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی  خود
 شدی در شب امتــــــحان  گرمِ چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود
 رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم
 چوشوهر دراین مملکت کیمــیاست
زتورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــراو
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو
 دراین هشت ترم،ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی
 من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانانِ پیــشم  پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر
 چو امروزیان،وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای
مسافر برم،بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه ، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال
اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
ازآن به که یک وقت دپرس شــویم



ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : سه شنبه 91/5/24

آخرین اختلاسی که مأموران سازمان بازرسی کل کشور کشف کرده‌اند، مربوط به اختلاس 15 میلیارد تومانی در بنیاد شهید است که نشان می‌دهد اختلاس‌کنندگان محترم همه‌ی موارد ایمنی اختلاس را رعایت نمی‌کنند و متأسفانه گیر می‌افتند. از آن‌جا که فن اختلاس در کشور ما از فنون نوپاست؛ لذا باید هر چه بیش‌تر درباره‌ی روش‌های نوین اختلاس اطلاع‌رسانی شود تا در آینده شاهد کشف اختلاس‌ها نباشیم. مختلسین محترم باید در هنگامه اختلاس از آغاز تا پایان موارد زیر را مو به مو رعایت کنند:
- به هیچ‌کس اعتماد نکنید و بیش‌تر از چهار ـ پنج نفر را درگیر نکنید تا درصد لو رفتن‌تان به حداقل برسد.
 - از یک جا اختلاس کنید. حرص نزنید که کل پول مملکت را بالا بکشید. با اولین اختلاس خدا را شکر کنید و کار را تمام کنید و ادامه ندهید.
- به کم راضی باشید. تجربه ثابت کرده است تا 10 میلیارد تومان برای ادامه‌ی زندگی شما و آیندگان کافی است. اگر بیش‌تر از 10 میلیارد بخورید، امکان گیر افتادن‌تان بیش‌تر می‌شود.
- از سازمان‌های بی‌پول و کوچک اختلاس نکنید. سعی کنید از سازمان‌های بزرگ و پول‌دار اختلاس کنید.
- اگر شهروند کشور دیگری نیستید، بهتر است از فکر اختلاس بیرون بیایید و نان حلال به خانه ببرید؛ ولی اگر در کشور دیگری حق شهروندی دارید، بلافاصله بعد از اتمام اختلاس، فرار کنید و از زندگی لذت ببرید.
- از همان اول بخشی از مبلغ اختلاس را به نیازمندان اختصاص بدهید تا آن‌ها هم در این سفره که پهن شده، سهیم باشند.
- مثل ندیدبدید‌ها تا یک پولی به حساب‌تان آمد، خرجش نکنید و ماشین گران و خانه‌ی آن‌چنانی نخرید؛ چون مردم حسود چشم‌تان می‌زنند و لو می‌روید.
- هرگز آبدارچی اداره یا سازمان مربوطه را وارد تیم اختلاس نکنید؛ چون این صنف دهن قرصی ندارند و خواسته و ناخواسته شما را لو می‌دهند. کارمندان محترم ترابری سازمان‌ها هم به همین نحو باید از دایره‌ی تیم شما خارج باشند.
- به دلار و یورو اختلاس نکنید؛ چون زیاد بالا و پایین می‌شوند. تومان از همه چیز بهتر است!
- همیشه سعی کنید رابطه خویشی با آدم‌های کله‌گنده روبه‌راه کنید تا در روند دادرسی و دادگاه به دردتان بخورد.
- بعد از مچ‌گیری دو قورت و نیم‌تان باقی باشد و بدون آن‌که حاضر به عذرخواهی شوید، مدعی شوید قبل از آن‌که شما اختلاس‌گر باشید، کاشف اختلاس هستید.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : شنبه 91/5/14

 

وقتی که خیلی بچه بود یهو تو یه بیمارستان در تهران دیده به جهان گشود.

یادمه بی خود و بی جهت پرستار لعنتی میزدش تا گریه کنه. بچه داشت هلاک میشد ولی پرستار مهربون ول کن نبود. (احتمالاًً با شوهرش دعواش شده بوده) تقریباً سیاه و کبود به والدینش تحویل دادند.

دوران ابتدایی را در همان جا سپری کرد. در بیمارستان نه هاااااااا در تهران. دوره راهنمایی را هم. دوره دبیرستان یه مدرسه رفت اونورتر. دوره دانشگاهی هم آخرای داستان شروع میشه همون‏جا میگم.

از همان اول که بچه بود دنبال ساخت وبلاگ بود. منتهاش نت مجانی گیر نمیومد. شاید هم وب هنوز ابداع نشده بود. (از اون دوران خبر خاص دیگری در دسترس نیست).

در دوران نهان‏سالی خیلی دوست داشت یکی رو هک کنه و ذوق مرگ بشه ولی همون قصه قدیمی نداشتن نت مجانی اینجا هم صادق بود.

یهو نمیدونم چی شد که نت مفتی گیر آورد و نقطه عطفی در زندگیش بنا نهاده شد.

در این قسمت داستان یهو نشریه بزرگ میشه.

خب ... اینجا بود که اشتباهی به سایت سنجش رفت و در دانشگاه ثبت نام کرد و اشتباهی قبول شد و اشتباهی در حال تحصیل علم است.

ولی خداییش آخه امور فرهنگی هم شد رشته. بیچاره فکر کرده بود آبدوغ خیاری میره بالا و عنایات اساتید شامل حالش میشه که اساتید راه نیومدن و به سختی داره ادامه طریق میده.

در مورد اخلاقیات باید عرض کنم که فردی است حرف گوش کن. البته حرف را فقط گوش می‏کند و کار خود را ادامه میدهد. انگار نه انگار زنش داره حرف میزنه.

اوه اوه یادم رفت بگم. قبل دانشگاه به ضرب گلوله مادر ناچار به زن گرفتن شد. البته بدش هم نمیومد .... حالا (آیکون چشمک) .... اینقدر کشته مرده داده بود ، که فقط خدا میدونه. الآن هم کلی از افراد به خاطر عدم ازدواج با آنها باهاش قهر هستند!!!

راستی الآن هم 4 سال از این دوران طلایی زندگیش میگذره. امشب هم سالگرد این پیوند می‏باشد لذا دست به کیبورد شدم تا از این طریق بگم بلا نسبت گاو ، یهو شما خر نشید زن بگیرید که مجبور باشید دست به کیبورد این روز رو شادباش بگین.




ارسال توسط نشریه حضور
 
تاریخ : یکشنبه 91/5/8

خود آموز با کلاس شدن (برای آقایان)

1. ظهر خروس خون که بیدار شدید به هیشکیه هیشکی سلام نکنید.

2. گوشی موبایلتون رو حتی 1ثانیه از خودتون دور نکنید و یه سره sms و miss call بزنید (اگه خطتون اعتباریه و شارژ نداره الکی رو دکمه هاش فشار بدید.ولی نه محکم!چون مثلاً گوشی لمسیه).

3. در صورت امکان اسمتون رو به اینگلیش تغییر بدید مثلا داوود به دیوید.

4. با کلاس ها قلیونارو نمیزنن زیر بغل و یه مشت تخمه ژاپونی تو هر سوراخه لباسشون پیدا نمیشه(اگه با دیدن قلیون رو طاقچه تحریک به استفاده از اون میشید کوزه ی شیشه ایی اونرو به یک گلدان مبدل سازید.کلی کلاسیکه).

5. اگه حوصلتون از کانون گرم خانواده سر رفت خانم رو میبرید خونه ی مادر خانم و خودتون میرن شصت نفری صفا(یادتون نره موقع برگشت کلی غر بزنید که تنهایی رفتن برای عیادت دوستتون اصلاً حال نداد و کلی زن ذلیلیتون رو به رخ خانم و خانوادش بکشید).

6. در صورت نیاز ، با قیچی به جون شلوارتون بیافتید و سر زانو ها و هر جای سالمشو نخکش کنید.

7. همیشه یه بسته آدامس همراه داشته باشید (ترجیها اوربیت باشد تا خروس نشان)

8. هیچ موقع ساعت مچی نبندید تا درصورت نیاز برای مواقع آشنایی با یک مادمازل راهی وجود داشته باشد.

9. همواره یا هندزفیری یا هر زقنبود دیگری که در سوراخ گوش فرو میرود را مورد استفاده قرار دهید.

10. برای رنگ بندی در تیپ لباسی خود از رنگ های وق یا بوق استفاده کنید مثل بنفش سیر - قرمزآلبابویی - زرد لیمویی - سبز فسفری یا وزغی و یا از رنگ های بی حال مثل صورتی

11. 7 کلمه از 10 کلمه ی حرف هایتان انگلیش باشد مخصوصاً در جملات عاشقانه.

12. روزای برفی تیوپ سواری رو فراموش کنید و به پیست اسکی برید. اسکی بلد نیستید اشکالی نداره.همین کافیه که بلیط وردیش توی وسایلتون پیدا باشه.

13. توی داشبرد ماشینتون اینها رو بذارید: ادکلن - پیپ و فندک نقره - کلی سی دی - نقشه ی یکی از شهرای اروپا - کتابچه ی شعر فرانسه - سوهان ناخن

14. کیف پول خالیتان را با انواع کارتهای اعتباری بیارایید.(داشتن موجودی ضروری نمی باشد!)

عواقب بعدی این متد مربوط به خود آموزان عزیز بوده و مولف به هیچ وجه هیچ گونه مسولیتی را به عهده نمی گیرد.




ارسال توسط نشریه حضور
<      1   2   3   4   5   >>   >

اسلایدر