که گفته پورنوگرافی بد است؟ که گفته فحش دادن بد است؟ که گفته اعتیاد بد است؟ که گفته مشروب بد است؟ که گفته سیگار بد است. که گفته خشونت بد است؟ که گفته تمسخر بد است؟ که گفته شاه بد بود؟ که گفته آمریکا بد است؟ که گفته اسرائیل بد است؟ که گفته ظلم بد است؟ که گفته جنایت بد است؟ که گفته تجاوز بد است؟ که گفته کفر و الحاد بد است؟
چرا ما همه را می خواهیم با خودمان بسنجیم؟ خوب شاید برخی دوست داشته باشند بدون لباس در خیابان بیایند. برخی دوست داشته باشند زنا کنند. برخی دوست داشته باشند عمل جنسی شان را همه ببینند. برخی دوست داشته باشند به خدا و دین و امام و پیغمبر توهین کنند. برخی دوست داشته باشند به بسیجیان و نظام و ... فحش دهند. برخی دوست داشته باشند از آمریکا تمجید کنند. برخی دوست داشته باشند از اسرائیل تمجید کنند. برخی دوست داشته باشند شیطان را بپرستند.
چه اشکالی دارد فیلم سازی بیاید گشت ارشاد و نیروی انتظامی را به لجن بکشد، آنها را دخترباز نشان دهد، آنها را باج گیر نشان دهد و یک عده دزد و شیاد را در آخر فیلمش قهرمان کند و کارشان را توجیه کند؟ چه اشکالی دارد بیاید پای یک فرد ریشوی یقه سه سانتی شورت آمریکایی بپوشاند؟ آیا نباید به این فرد در جمهوری اسلامی اجازه اکران فیلمش را داد؟ یا یک نفر دیگر بیاید تمام حرف هایی که بی بی سی در طول سال 88 سعی می کرد به مردم القاء کند، در یک فیلم با زیبایی تمام به تصویر بکشد و احساسات مردم را برانگیزد. یا فرد دیگری بیاید شهوانی شدن یک زن و مرد را به صورت ریز به ریز و طولانی و لذت بخش و نیز چراغ خاموش کردن برای نزدیکی شان را نشان دهد. چرا اینها نباید در جمهوری اسلامی اکران شود؟
چون قانون گفته؟ خب بگوید، قانون برای خودش گفته. قانون نویس حتماً درک پایینی داشته که گفته "هرآنچه مخالف با فرهنگ اسلامی و حیا بود، اجازه اکران ندارد".اصلاً کی گفته فرهنگ اسلامی درست است؟ مگر نه آقای شمقدری؟ گویا درد دل شما را می گوییم، نه؟
شهدا خون دادند؟ می خواستند ندهند؛ می خواستند کشته نشوند. اصلاً چرا مانع شدند عراقی ها به ما تجاوز کنند؟ مگر تجاوز چیز بدی است؟ مگر آن ضرب المثل فرانسوی را نشنیدی که «اگر در مقابل تجاوز نتوانستی مقاومت کنی، از آن لذت ببر». به ناموس ما تجاوز می کردند؟ ناموس مگر ارزشی دارد؟ گذشت آن زمان که دینمان از زن و بچه مان برایمان مهمتر بود. اینها مال قدیم است. مال زمان امام حسین است که زن و بچه اش را فدای دینش می کرد. الآن پیشرفت شده. الآن هم به خاکمان تجاوز کرده اند، هم قرآنمان را آتش زدند، هم به زن ها و دخترانمان در عراق و فلسطین و افغانستان و جنوب لبنان تجاوز کردند. بابا بخدا گذشت آن زمان که برادر برادرش را زیر آب با دستان خودش خفه می کرد که عملیاتمان لو نرود. گذشت آن زمان که ناخن های مان را ساواک می کشید و شکنجه جسمی و جنسی و روحی مان می داد، ولی حاضر نمی شدیم نیروهای انقلاب را لو بدهیم. گذشت آن زمان که در اردوگاه های عراق، میخ در سرمان فرو می کردند تا مرگ بر خمینی بگوییم و نمی گفتیم.
الآن عصر، عصر تجاوز است. تجاوز به همه چیز؛ به دین، به ناموس، به غیرت، به شجاعت، به اخلاق، به فرهنگ، به آداب، به سنت، به مقدسات، به خاک، به همه چیز. اسم خارجی اش هم «تعامل فرهنگ ها» یا «گفتگوی تمدن ها»ست. ما باید این افکار قدیمی را کنار بگذاریم و به هنرمندانمان اجازه دهیم به همه چیزمان تجاوز کنند تا پیشرفت کنیم. البته اگر از اسم «تجاوز» خوشتان نمی آید، می توانید نامش را «انتقاد» بگذارید.
تورو خدا دست آقای شمقدری را باز بگذارید؛ تجمع مقابل وزارت ارشاد چه معنایی دارد؟ باور کنید این کارها مال عهد بوق است. الآن که عصر غیرت ورزیدن روی چیزی نیست. بله، اگر نان و کبابتان کم شد، تجمع کنید، اعتراض کنید، راهپیمایی کنید، شیشه بشکنید، به آتش بکشید. اما باورها که ارزشی ندارند. بگذارید همه به باورهایتان حمله کنند. مدتی هم باورهای دیگری داشته باشید و دوباره باورهای دیگر و دوباره باورهای دیگر و دوباره... هر طور فیلم سازها برایتان فیلم ساختند، همانگونه باور داشته باشید. اگر گفتند برهنگی خوب است، برهنه باشید. اگر گفتند بی غیرتی خوب است، بی غیرت باشید. اگر چادر را مسخره کردند، سریع آن را از سر خود در بیاورید. اگر به بسیج و بسیجی فحش دادند، شما هم اگر بسیجی هستید انصراف دهید و اگرنه فحش دهید.
بالاخره فیلم سازها خدایان جامعه اند دیگر؛ مگر نمی بینید مصونیت قانونی دارند؟ هیچوقت بخاطر فسادشان مورد برخورد قانون قرار نمی گیرند. هنرمند یعنی خدا روی زمین. هنرمند یعنی همه چیز یک کشور. هنرمند یعنی سرمایه اصلی هر ملت. هنرمند را فقط باید تقدیر کرد. فقط باید به او جایزه داد. از آقای ضرغامی و شمقدری و حسینی یاد بگیرید. هنرمند فیلم پورن هم بسازد، از او تقدیر می کنند و به او جایزه می دهند. باور ندارید؟ امتحان کنید.
کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت
مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد
متوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی
میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش
را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت
و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید... که کلاه
خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را
بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش
تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد
چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر
درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش
را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین
انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری!!
خدایا! جان این همسایه کافر من را بگیر.
(طوری که مرد کافر می شنید)
زمان گذشت و فرد بیمار شد.
فرد میگفت خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی و غذای من را در خانه ام ظاهر میکنی و لعنت بر آن کافر خدا نشناس ... !
روزی از روزها که خواست برود غذا را بر دارد ، دید این همسایه کافرِ است که غذا براش می آورد.
از آن شب به بعد، فرد میگفت: خدایا ممنونم که این مرتیکه شیطان رو وسیله کردی که برای من غذا بیاورد.
یک شرکت سیاحتی ـ زیارتی اردنی پس از جلب موافقت مقامات مربوطه از دو سال پیش اقدام به ساخت ضریح برای قبر صدام کرده است. لذا جمعی از شاعران، طنزپردازان و زیارتنامهسرایان ایرانی نیز تهیه متن زیارتنامه مرقد صدام در تکریت را بر عهده گرفتند. توجه شما را به این زیارتنامه جلب میکنیم:
از در وارد میشوی، پشت خود را به ضریح میکنی و چنین میگویی:
السلامُ علی القابیلِ القاتلِ أخیه،
السلامُ علی النرونِ خصمِ الله و خصمِ الناس،
السلامُ علی الآتیلا الجانی بالفطره،
السلامُ علی التموچینِ شرّ الخلق فی زمانه و کل الأزمنه،
السلامُ علی الهیتلرِ و الجرجیلِ و الاستالینِ،
السلامُ علی کلُّ رؤساءِ الجمهورِ الامریکیه، سیّما الجرج البوشِ الاول و الثانی،
السلامُ علی القاتلینَ و الجانیینَ و الدیکتاتورینَ و المتنجّسینَ کلّهم و نقمهم الله و دَرَکاتُه.
و السلامُ علیک، أیها الملعونُ المدبورُ القاتلُ المقتول.
أشهدُ أنّک قتلتَ الناسَ کثیراً بغیرِ دلیلٍ و قطعتَ لسانَهم علانیهً و سراً.
خَسِرَ و خَذُلَ من اتّبَعَک، لأنک ماشی بالرأسِ الی الدَرَکِ الأسفل و ینتظرُ مقعدُک الچوبَ النیمسوزِ و ینتظرُ حَلقُکَ الحیّهُ الزبانیه.
و أشهدُ أنّک بابُ الشیطانِ الاکبرِ و المأخوذُ عنه.
فَاشهدْ لى بهذهِ الشهادهِ لأکونَ من اللاعنینَ و الفاحشینَ و التافّین [التافّ: تُفکننده] بمرقدک المنحوسه.
الفلانُ علیکَ و على روحِکَ الذلیلِ و على جِسمکَ الکثیفِ.
نَطلُبُ بهذهِ الزیارهِ خُذلانَک و إدبارَک یا خافِنُ [خافن: اسم فاعل از ریشه خَفَن] یا لاجِنُ [لاجن: اسم فاعل از ریشه لجن] یا غابِن.
اللهم إنّی أسالک أَن ضربتَ هذا المیّت بأنواع المجازاتِ الممکنه و تَختَمتَه بالخلود فی الّلَجنِ و النار.
لاحولَ و لا قوه إلّا بالله، أَللهمّ استجبْ لنا و تقبّلْهُ بکرَمک و برحمتک و عافیتک.
آنگاه پشت به ضریح میکنی و بیرون میآیی.
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]