تو فکر کن اگر یه روز دوستت بهت بگه امل چه حسی بهت دست میده؟
اگر مامان دوستت بگه چی ؟! اگه استاد دانشگاهت بگه؟رئیست بگه؟
اینا هیچی ! اگه خدا بهت بگه امل چه حسی بهت دست میده؟!
خب در یک صورت خدا بهت میگه امل! ( احزاب ، آیه 33 )
مثل زمان قدیم برای خودنمایی زینت های خودتان را آشکار نکنید !
نیاز به تفسیر نداره ، متن آیه ست ! خیلی ساده گفته شده مثل امل ها
و زمان قدیمیا آرایش و خودنمایی نکنید !!!
حالا باز امل بازی در میاری؟!
تو میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بزاری
میتوانی گاهی بادبزنش کنی
میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود
میتوانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات 20 سانتیمتر فاصله داشته باشد
میتوانی جوراب هم نپوشی
لاک هم لابد خنک کننده است
بستنی هم لیس بزن روی نیمکت پارک
بوی ادکلنت هم میتواند تا 10 متر پشت سرت تعقیبت کند
فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمیشود
فرض کن تو روشنفکری و اینها امل
آخر تو چه میدانی چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلود دنیاست
آخر تو چه میدانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر مینشاند
تو میتوانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا
خنکای بهشت گوارایتان دختران چادری
عروس عادی: با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)
عروس لوس: بع..........له!
عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)
عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس
عروس خجالتی: اوهوم
عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتیش ...
عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ...
عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ... اعوذ با... من شیطان رجیم .... الی آخر .... ( و در آخر ) نعم
سرهنگ«جیکاک» مأمور اطلاعاتی بریتانیا، در طی جنگ جهانی دوم و پس از آن در ایران نقش زیادی را در جهت منافع کشورش ایفا نمود. جیکاک با خاتمه جنگ جهانی دوم به استخدام شرکت نفت ایران و انگلیس درآمد. می گویند که حکومت واقعی مناطق نفت خیز در دست او بود.جیکاک اغلب اوقات خود را در میان عشایر بختیاری می گذراند و با توجه به استعداد خارق العاده خود در یادگیری زبان در مدت بسیار کوتاهی توانست زبان فارسی و از آن مهم تر گویش بختیاری را همچون زبان مادری خود یادبگیرد . به حدی که تشخیص او از غیر بختیاری ها بسیار مشکل بود . خصوصاً اینکه با شگرد های خاص تفاوت ظاهری خود را نیز بوسیله گریم های مداوم با چهره بختیاری ها به حداقل می رساند و البته چنانچه حکایت می کنند آنقدر بر زبان و گویش و تاریخ و فرهنگ بختیاری مسلط بود که چنانچه کسی نیز می خواست از ظاهر او به خارجی بودنش مشکوک شود با صحبت کردن و روبرو شدن با اطلاعات او یقین پیدا می کردند که وی بختیاری است ! جیکاک علاوه بر قدرت فوق العاده اش در زمینه یادگیری و تطبیق با محیط برگ برنده دیگری نیز داشت و آن شوخ طبعی ذاتی وی بود.
نام جیکاک برای مردم مناطق نفت خیز جنوب و خصوصاً مردم مسجدسلیمانی ها و عشایر بختیاری نامی آشناست . نامی که به نمادی در نیرنگ و حیله گری آنهم از نوع انگلیسی تبدیل شده و حتی امروز نیز معمولاً به کسانی که به نیرنگ و مکر و حیله و البته سیاستمداری از نوع خاص کلمه مشهورند لقب جیکاک می دهند.
جیکاک در راه جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت تمام تلاش خود را بکار برد. او علاوه بر تشویق بختیاری ها به بی توجهی به ملی شدن صنعت نفت، کوشش نمود تا در کار هیئت خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس خلل ایجاد نماید. به گفته حسین مکی به هنگام عزیمت هیئت خلع ید به آبادان، جیکاک تصمیم گرفت عده ای را تحریک کند تا اتومبیل اعضای هیئت را از روی پل بهمن شیر به داخل رودخانه بیندازد اما این توطئه ناکام ماند. سرانجام دولت ایران که به کارشکنی و اخلال جیکاک در امر ملی شدن صنعت نفت پی برده بود وی را از ایران اخراج نمود.
حکایتهای زیادی از حضور سرهنگ جیکاک که بعدها به "مستر جیکاک" و در اواخر حضورش در ایران به "سیدجیکاک" معروف شد نقل می شود.
1- جیکاک در اوایل حضورش در شرکت نفت ایران و انگلیس به عنوان سرپرست یک دکل حفاری مشغول به کار شد. یکروز یکی از کارگران محلی از بالای دکل به زمین افتاد و درجا مرد. افراد محلی که از فوت فامیلشان به شدت عصبانی بودند و جیکاک را مسئول این واقعه می دانستند بسوی او حمله کردند. جیکاک که مرگ را در یک قدمی خود میدید ناگهان به سمت دکل حفاری حمله ور شد و شروع کرد به زدن دکل با مشت و لگد. مردم محلی که شگفت زده بودند ناگهان ایستادند جیکاک که مردد شدن مردم را دید و فهمید انگار نقشه اش گرفته شروع کرد با سر کوبیدن به دکل و فحش دادن که " نامرد تو برادرم را از من گرفتی" و از این گونه صحبتها... نقل می کنند که چند دقیقه بعد مردم دوباره به سمت جیکاک دویدند ولی اینبار نه برای زدن و انتقام گرفتن بلکه برای دلداری دادن به او و جلوگیری کردن از کوبیدن سرش به دکل.
2- از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه می کرد و وقتی آنرا به بدن کسی می زد به آن شوک عجیبی منتقل می شد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلال زاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به دلیل مختلف می خواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد ، تخریب می کرد ! بعد ها فاش شد که در عصای معجزه آسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچ چیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگون بختی می شده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها ، دکمه وصل جریان را فشار می داده.
3- در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی می کرد و هنگامی که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت: هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمی سوزاند. اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد ساده لوح حاضر را سوزاند . به آنها قبولاند که دروغ گفته اند و البته بعد ها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود
4- اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گزاری وی بود! جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا میکرد و آخرش هم روضه امام حسین میخواند و وسط روضه موقعی که همه داغ می شدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود پرتاب میکرد! از بند قبل علاقه جیکاک به پارچه نسوز را بیاد دارید.
عمامه نمیسوخت و جیکاک آنرا به عنوان معجزه خود بیان میکرد و ادعای سید بودن میکرد! در ضمن او هیچکس را هم به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش میسوخت! از اینجا بود که او به "سید جیکاک" معروف شد.
5- به هنگام ملی شدن صنعت نفت، جیکاک یا به قولی سید جیکاک با گشت و گذار میان عشایر بختیاری این شعار را به گویش بختیاری برای آنها طرح نمود.
"تو که مهر علی من دلته/ نفت ملی سی چنته"
"یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به دنبال ملی شدن نفت هستی"
بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دسته جات متعدد و درست کردن پرچم و علم های گوناگون علی علی گویان به امامزاده ها رفته و طلب عفو می کردند
به نقل از جام نیوز، در پی رابطه های متعدد یک هنرپیشه زن هالیوودی با مردان معروف و خوش اندام که به تازگی هم در سن 66 سالگی تصمیم به ازدواج مجدد نموده است، مجری زن شبکه آی تی ان در این مورد گفت: «ای کاش ما زنان ایرانی هم می توانستیم مثل این خانم هنرپیشه عاشق، چندین بار ازدواج کنیم و شوهران متعددی داشته باشیم.»
شایان ذکر است بر فرض که تشکیل جمهوری اسلامی باعث عقب افتادگی زنان ایران شده است و این نگاه ضد انسانی مجری شبکه آی تی ان نیز صحیح باشد اما این سوال مطرح می شود که چرا این مجری که در خارج از ایران زندگی می کند و عمر خود را در دنیای به اصطلاح پیشرفته و مدرن غربی سپری کرده، آرزوی داشتن چندین شوهر را دارد؟ آیا خارج از کشور هم هنوز عقب افتاده است؟!
گفتنی است که امیال شهوانی این گونه افراد در فضای به اصطلاح آزاد خارج از ایران فروکش نکرده و در هر کجای دنیا که باشند آرزوهای نفسانی خویش را در سر می پرورانند.
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]