چفیه میگوید: به خوبی یاد دارم آن روزها را که عرق از جبین کشاورزان نخلستان بر میگرفتم و گاه بر گرد کمر ماهی گیران بر روی دریای بی انتها روان میشدم.
چفیه میگوید: به یاد دارم آن زمان را که ترکش، پای رزمنده ی بسیجی را دریده بود و او چنگ برخاک میزد و من، طاقتم برسر می آمد و خود را به دور پای او می پیچیدم و سخت می فشردم ، آن قدر که خون بر پیکرش بر می گشت و من سر تا پا سرخ میشدم، مانند شقایق...
چفیه میگوید: آنگاه که خورشید سوزان ، امان بچه ها را بریده بود ، دامن به آب داده و روی سوخته از آفتابشان را نوازش می کردم ، شاید که با خیسی تنم ، کمی از سوزش وجودشان بکاهم.
چفیه میگوید: آن زمان که به نماز می ایستادند عبایشان می شدم و در دل شب تنها محرم رازشان... و من بودم که در توسل های پیش از عملیات ، صورت رزمندگان را می پوشاندم تا که هیچ کس جز محبوبشان اشکشان را نبیند من بودم" و چشم های ملتمس و خیس آنها" و این آبروی من از همان اشک هاست.
چفیه میگوید: هرگاه که زمین به لرزه می افتاد و آسمان شب با منورها چراغانی می شد ، فریاد یا زهرا (س) دردشت می پیچید و رزم خون در میدان رزم برپا بود، به یاد دارم آن هنگام که رزمنده ای بسیجی در خون می غلتید، من اولین کسی بودم که بر بالینش می نشستم ؛ او هفت آسمان را می نوردید و من، با کوهی از غم فراق، وجود نورانیش را در آغوش می گرفتم و آن قدر آن را می بوییدم تا تمام وجودم را خون زخم های پیکرش در بر میگرفت.
چفیه میگوید: شما ندیدید آن هنگام را که بچه ها دل به دریا زده بودند و تکه تکه ی بدن هایشان میدان رزم را گلگون میکرد ، رفیقانشان آن تکه ها را در بالینه من جمع می کردند و من همچون بقچه ای می شدم از گوشت و خون خوبان.
و آنگاه که نبرد به پایان میرسید ، اشک حسرت یاران خمینی(ره) ، تمام وجودم را در بر می گرفت چفیه شرح جان فشانی عشاق است ؛ چفیه معطر از عطر بسیجیان است.
چفیه منتظر است ، منتظر یاران امام عصر(عج) ...
چفیه همراه بهشتیان است و ریسمان ولایت ، نشانه منزلت و پاکی است و یادگار جنگ.
خوشا به حال آنان که چفیه همراه زندگیشان است.
شعر نوشت:
چفیهی من بوی شبنم میدهد
عطر شبهای محرم میدهد
چفیهی من، سفرهی دل میشود
جمعه، با مهدی، مقابل میشود
چفیه یعنی یار میآید شبی
چفیه یعنی لشکر پاک نبی (ص)
چفیه یعنی شعرهای باوضو
درد داری؟ درد خود با ما بگو
چفیه یعنی کوفه معنا میشود
چفیه یعنی بازکوچه، باز درد
ذکر « یا زهرای » شبهای نبرد
چفیه یعنی « یاد یاران » یاد باد !
شبنشینی، زیر باران یاد باد !
چفیه یعنی ما شناسایی شدیم
بیشهیدان غرق رسوایی شدیم
چفیه یعنی وسعتی مثل غدیر
نالههای شرقی حاجی بصیر
چفیه یعنی من کجا ؟ همت کجا ؟
بچههای صاف و باغیرت کجا ؟
چفیه یعنی جمعه آقا میرسد
باز با امابیها میرسد
چفیه یعنی وقت خوش عهدی بود
آخرین فریاد « انا المهدی » بود
چفیه یعنی نالههای بیشکیب
شب پر از بوی خوش « امنیجیب »
چفیه یعنی نینوایی رفته است
یک « شهید شیمیایی » رفته است
چفیه میگوید: دل من پیر شد
فصل پرواز « مسافر » دیر شد
با علی با گریه « یا هو » میزنیم
پیش زهرا باز زانو میزنیم
آی چفیه ! ما عنایت دیدهایم
باز تا معراج، با هم میرویم
فارغ از غمهای عالم میرویم
از دلم تا کربلا یک یا حسین
مثل آواز خوش پیر خمین
ای که بستی عهد و پیمان با ولی
تا شهادت نیست راهی، یا علی
تا ابد به آنهایی که
وقتی بی آب شدند
قمقمه های خود را خاک کردند
تا کمتر یاد آب بیافتند
مدیـــــــــــــــونیم
هفته دفاع مقدس مبارک باد .....
ای دل ! تو چه می کنی؟ می روی یا می مانی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین (ع) جدا کند !
شهید آوینی
کاش من هم شیمیایی می شدم
در هوای تو هوایی می شدم
کاش «موجی» می شدم بی ادعا
غرق اوهام خدایی می شدم
دیدگانم را به «ترکش» می زدم
لایق این روشنایی می شدم
می فتادم روی مین بی دست و پا
عاشق بی دست و پایی می شدم
می نهادم سر به پایت تا ابد
مرده بودم مومیایی می شدم
بین مرگ و زندگی پل می زدم
باعث این آشنایی می شدم
چون شهیدان در پگاهی دلنشین
من فدایی من فدایی می شدم
دل به دریای محبت می زدم
قطره قطره کربلایی می شدم
یاد آن روزی که در وادی عشق
محو مردان خدایی می شدم
شجره ملعونه
شهید علیرضا مرادی شهادتت مبارک
بیانیه محکومیت اعدام شیخ مجاهد شهید نمر باقر النمر
محرمان محرم (روضه)
محرمان محرم (اشک)
محرمان محرم (سفیر غریب)
به مناسبت فاجعه ی خونین منا
حلیم بودیم برای حلیم خوردن
\گمنام چو مادر\
ماتریس متقارن ادبی
کاش نمازهایم نماز شود!!!
مدل کسب و کار الاغ مرده
اصلاحات انگلیسی
دربست بهارستان ...
[همه عناوین(492)]